جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مطالب طنز مادر شوهر طــــوری:)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط حسام با نام مادر شوهر طــــوری:) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 852 بازدید, 12 پاسخ و 21 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع مادر شوهر طــــوری:)
نویسنده موضوع حسام
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط حسام

چطوره؟! 😂😔

  • منو فقط ننویس:/

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    19
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
جوک-درباره-مادر-شوهر-e1639554019831-488x350.jpg
مادر شوهر طــوری:)
مادر شوهر چیست؟!

شريک اجباری سفرهای پسر و عروس

کميته انضباطی پوشش عروس!

شادترين شخص در دعواها!

مسبب 99% دعواها

برنده سیمرغ بلورین بهترین بازيگر نقش اول درنقش “بيگناه” در تمام آشوب‌ها و دعواها با ديالوگ به یاد ماندنی: “مگه من چی گفتم؟!” “توام مثل دختر من!”

واااااااااالااااااا



@دریا :)
@دلیار :)
@دلسا :)
@دیانا :)
@دلوین :)
@دانیال :)
@ویتامین :)
@دارنل :)

لبخندو گذاشتم یاد شماها افتادم:/
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
دلیار میره آرايشگاه آرایشگره در حین کوتاه کردن ازش می‌پرسه حال مادر شوهرت چطوره؟؟

دلیار جواب میده: الحمدلله خوب هستند.

بعد دو دقیقه دوباره آرایشگره می‌پرسه حال مادر شوهرت چطوره؟؟

دلیار میگه: سلام می‌رسونن.

دوباره آرایشگره میخواد بپرسه دلیار میگه: تو چرا هی احوال مادر شوهر منو میپرسی؟!

آرایشگره میگه آخه وقتی اسمشو میارم موهات سیخ میشه راحت تر می‌تونم کوتاه کنم:/


در رابطه با @دلیار :) ایشونه😂👉
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
دلوین وارد مجلس عروسی میشه

مادر شوهر میگه:

صلی الله محمد، دشمن جونم اومد!

دلوین میگه:

عقربِ زیر قالی، خواستی پسر نیاری!


شرط سر چی ببندم عروسه @دلوین :) ایشونه👉😂💔
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
دلسا و شوهرش با هم میرن طلا فروشی.

شوهرش به دلسا میگه: عزیزم انتخاب کن!

دلسا دست پاچه میشه به شوهرش میگه: واقعا راست میگی؟

شوهرش میگه: اره عزیزم تو انتخاب کن.

دلسا باد تو دماغش میندازه میگه:

آقا لطفا اون گردنبند رو بیار!

خلاصه خانم‌های گل؛ سرتون درد نیارم. شوهرش گردنبند رو خرید

دلسا هم به شوهرش هی می‌گفت: عسلم تو بهترین شوهر دنیایی

شوهرش گفت: من برات کاری نکردم عزیزم.

تا اینکه رسیدند خونه‌ی… کی ….؟؟؟

اگه گفتید؟

خونه مادر شوهر!

شوهردلسا مامانشو تو بغل گرفت گفت: مامان تولدت مبارک!

به دلسا گفت: عسلم تو کادوی مامانو بده!

رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات!

دلسا بهش رحم کن گناه داره😂😔💔


@دلسا :)
 
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
391237_870.jpg
به شیوع تصویر بالا👆😔💔دلم واسه شوهرش سوخت😂💔

دارنل تازه ازدواج کرده بلد نبوده غذا درست کنه، زنگ زده به مادر شوهرش.

مادر شوهرش گفته اول دوتا لیوان آب بزار جوش بیاد تا بهت بگم چکار کنی. اونم آب رو گذاشته جوش اومده و عکسشو گرفته فرستاده واسه مادر شوهرش… مادر شوهر هی غش میکنه هی به هوش میاد کل می‌زنه!


اینم میتونم شرط ببینم خودشه🤣💔 @دارنل :)
 
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
شاه قلی می‌خواست خودکشی کنه، حکیمی دیدش بهش گفت : چرا میخوای خودتو بکشی؟

گفت : مشکل خانوادگی دارم

حکیم گفت: مشکلی نیست که حل نشه، بگو مشکلت چیه؟

شاهقلی گفت : با یک زن بیوه ازدواج کردم که یه دختر داشت. پدرم تا دخترش را دید با اون ازدواج کرد!

پدرم شوهر دخترم شد و من پدر زنش!

بعد از مدتی زنم بچه‌دار شد که پدرم پدربزرگش شد و همانطور که فرزندم برادر زن پدرم است او خاله‌ام شد و فرزندم داییم
و زمانیکه زن پدرم بچه‌دار شد فرزندش برادرم شد و در آن واحد نوه‌ام، چون نوه زنم می‌شد و زنم چون مادربزرگ برادرم می‌شد مادربزرگ منم هست. با این حساب من همسر مادربزرگم هستم و پدربزرگ برادرم از پدرم و پدربزرگ خودم و نوه خودم!

حکیم گفت: توکل به خدا کن و خودکشی کن. خدا خودت و پدرت رو نابود کنه و لعنت بر پدر و مادر کسی که دوباره ازت سؤال کنه!


ترکیب لبخندان اعظم این میشه😔💔👆😂
 
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
میوهای فامیل
به شیوع قصر رمان بوک😂👋
ساخت این دو همتگران عزیز
@دلسا :) خواهر گرانقدر ویتا جان
@دلوین :) رئیس نمد چی چیه عزیز

مادر شوهر : نارنج! چون انقدر حرصت میده فشارت رو میاره پایین طوری که دیگه کامیون آب قندم جواب گو نیس!!!
@دریا :)

شوهر: نارنگی! چون راحت میشه پوستش رو کند!
@اصغر لاکچری

جاری(هوو) جاری نبود😂: لیموشیرین! چون اولش شیرینه ولی به مرور تلخ میشه!
@فواضلی

‏خواهرشوهر: خیار! چون از دستش رودل می‌کنی!
@دیانا :)


اختصاصی برا @ویتامین :) همسر گلمم😂💔
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
پروفایل های @سم بانو به مرور زمان😂👇

بعد عقد: عکس دست و حلقه

بعد عروسی: آقاییم دنیامه

برای در آوردن لج مادرشوهر: منو آقامون حالمون خوبه حسودا در چه حالن

بعد از دعوا باشوهر: بابام دنیامه عاشق اینم به مولا🤣

وقتی مادر شوهر واسشون سوسه میاد: و من شر حاسد اذا حسد!

و همچنان ادامه دارد…!

@سم بانو پروفایلای دیگتم رو کن😂💔
 
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
دلربا،♡Silvermoon♡ را در زنبیلی می‌گذاشت

و هرجا می‌رفت، همراه خودش می‌برد

روزی شیخی دلربا را دید، به وی فرمود آن زن کیست؟

گفت: مادرم است

فرمود: او را شوهر بده

گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست

♡Silvermoon♡ دو دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر دلربا زد

و گفت آخه نکبت تو بهتر می‌فهمی یا شیخ؟!

@♡Silvermoon♡ ، @دلربا :) منم شما دوتا رو خیلی خیلی میدوستم
:cry::love:خودشیرینی برای اینکه نکشیدم🤣😔💔
 
موضوع نویسنده

حسام

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Aug
2,203
10,225
مدال‌ها
5
meri سه تا عروس داشت ،،
میخواست ، عروس هاش رو امتحان کنه،
ببینه
کی از همه بیشتر دوستش داره ...!
وقتی از کنار حوض حیاط رد میشود ،
عمدا خودش رو داخل حوض انداخت ،
تا
عکس العمل عروس بزرگش یعنی دیدار رو ببینه..
دیدار فورا تو آب پرید
و meri رو نجات داد...
فردا صبح دیدار ، یک پژو ۲۰۶
جلوی در دید که روش نوشته بود:
تقدیم به عروس گلم
"مادر شوهرت..."
فردای اون روز
همین کار رو برای عروس دومش یعنیSANAM♡ انجانم داد،،
SANAM♡ هم
meri رو نجات داد،،و فرداش یه پژو ۲۰۶
جلوی در خونش بود که نوشته بود
مرسی عروس گلم
" مادر شوهرت..."
نوبت به عروس کوچیک یعنی دخی جنوبی رسید..
meri خودش رو داخل حوض انداخت
به این امید که دخی جنوبی نجاتش بده ...
اما دخی جنوبی گفت:
فدای سرم ....
و meri مرد...(شرمنده ام به مولا🤣💔
فردای اون روز ،
دخی جنوبی یه مازراتیِ آخرین مدل
در خونه ش دید که
روش نوشته بود
مرسی عروس گلم...
(پدر شوهرت)


@دخی جنوبی مازاراتی بهت چسبیده نه🤣💔
@@meri (تگ نمیدونم چرا نمیشی:/ایجانم شدی:) حیف اون پژوها،حیف اون جوونی🤣😔💔

@SANAM♡ مارم سوار پژوت بکن😂😔
@دیدار بیا منو @دلیار :) رو ببر مشهد با پژوت😔👉👈😂💔

عروس اولو دوم واس پژوهاتون نقشه دارم هاهااا😂👋👿
 
بالا پایین