روانشناسی مازوخیسم و دو نوع از آن

[DELVIN]

 

[DELVIN]

انحراف مازوخیسم نقطه‌ مقابل سادیسم یا دیگر آزاری است. یک فرد سادیستیک از آزار واذیت کردن دیگران لذت می‌برد، اما یک انسان مبتلا به “مازوخیسم” از عذاب و شکنجه ای که خودش متحمل می‌شود لذت کسب می‌کند.

 

[DELVIN]

افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیله‌ خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمی‌شود.

 

[DELVIN]

مازوخیسم روانی
مازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی عادی مردم دیده می‌شود. بعضی افراد در زندگی، خود را از هر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار می‌دهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، می‌پذیرند. اگر روابط از مرز دست درازی کند و جنبه‌ ارباب و غلامی پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که برده‌ای از اربابش اطاعت و فرمان‌برداری می‌کند، بنده‌وار خواست‌های طرف مقابلش را اجابت کند، می‌توان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است.

 

[DELVIN]

مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمی‌طلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج می‌رساند. مازوخیست‌های روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیده‌اند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و ناآرامند.

 

[DELVIN]

بسیاری از زنان جوان و تحصیل‌کرده و برومندی که با مردانی به مراتب پست‌تر از خود ازدواج می‌کنند مبتلا به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قوی‌ هیکل بودن مرد که صفتی به اصطلاح بارز به شمار می‌رود، کلیه‌ معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بسادگی نادیده می‌گیرند.

 

[DELVIN]

به طورکلی می توان گفت که منحرف مازوخیست، یک انسان خفت‌طلب و اهانت‌جو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم می‌کند تا تمایلات روانی خود را اقناع کند

 

[DELVIN]

مازوخیسم احساساتی
بعضی از افراد مبتلا به مازوخیسم که معمولأ کمرو، نادان و بی‌سواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری می‌کنند و به درون خود پناه می‌برند. این افراد می کوشند با تجسم صحنه‌های مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال، تمایلات غیر‌ عادی خود را نشان دهند. این دسته از منحرفان را مازوخیست های احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند.