- Jul
- 2,620
- 5,046
- مدالها
- 2
از امروز میخواهیم هر بار بخشی از مانیفست نویسندگان و سایر هنرمندان را با شما به اشتراک بگذاریم تا در نهایت بتوانید مانیفست شخصی خودتان را بنویسید. اما مانیفست چیست؟
«مانیْفِسْت (به انگلیسی: Manifesto) و (به فرانسوی: Manifeste) یا بیانیه متنی است که یک شخص یا گروه از آن برای بیان اصول، عقاید و اهداف خود خطاب به مردم استفاده میکند. اعتبار بیانیهها، با توجه به بیانکنندهٔ آنها و مطالب بیانشده سنجیده میشود، که به دو دستهٔ رسمی و غیررسمی طبقهبندی میگردد.»
۲- متعهد میشویم هر روز در جهت مهمترین خواستهمان گام برداریم.
۳- نقشهی راهی را برای خود تدوین میکنیم تا در مواجهه با سختیها و موانع، همواره در مسیر باقی بمانیم.
۴- چگونگی استفاده و مراقبت از تمرکز محدود روزانهمان را اعلام میکنیم.
۵- دغدغههای سطح بالایی که داریم را به خود یادآوری میکنیم و به این واسطه، از دام روزمرگی میرهیم.
۶-سبک زندگی ایدهآلمان را به یاد میآوریم و میکوشیم بهمرور اقدامات لازم برای نزدیک شدن به آن را عملی کنیم.
۷-بهجای قربانی بودن، نقش مسئول بودن را میپذیریم و توجهمان را بر نقطهی درستتری سرمایهگذاری میکنیم.
۸-از اهمالکاری فاصله میگیریم و بهجای بهانهسازی برای به تعویق انداختن کارهای مهم، دست به اقدامی سازنده -ولو کوچک- میزنیم.
۹-توقعی که از خود و دیگران داریم را مورد بازبینی قرار میدهیم و به ارتباطاتی که داریم از دید منطقیتری نگاه میکنیم.
۱۰-به وضوح بیشتری میرسیم و میتوانیم با شفافاندیشی، به مقابله با ابهامات بیپایانی که همواره آزارمان میدهند، برخیزیم.
۱۱-به منبع الهامی همیشگی برای پویایی و دوری از رخوت دست مییابیم.
۱۲-میتوانیم به تمام ابزار و امکانات فعلی زندگیمان بیندیشیم.
۱۳-از اهدافمان دفاع میکنیم و استحقاق خود برای رسیدن به آنها را اعلام میکنیم.
در ادامه باهم بخشی از مانیفست جوزف کنراد را دربارهی طبیعت هنر و رویکرد نویسنده در مواجهه با ادبیات بخوانیم(این بیانیه مقدمهای بر کتاب «کاکاسیاه کشتی نارسیسوس» است).
«مانیْفِسْت (به انگلیسی: Manifesto) و (به فرانسوی: Manifeste) یا بیانیه متنی است که یک شخص یا گروه از آن برای بیان اصول، عقاید و اهداف خود خطاب به مردم استفاده میکند. اعتبار بیانیهها، با توجه به بیانکنندهٔ آنها و مطالب بیانشده سنجیده میشود، که به دو دستهٔ رسمی و غیررسمی طبقهبندی میگردد.»
ما با نوشتن مانیفست یا بیانیهی شخصی:
۱- ارزشهایمان را مشخص میکنیم.۲- متعهد میشویم هر روز در جهت مهمترین خواستهمان گام برداریم.
۳- نقشهی راهی را برای خود تدوین میکنیم تا در مواجهه با سختیها و موانع، همواره در مسیر باقی بمانیم.
۴- چگونگی استفاده و مراقبت از تمرکز محدود روزانهمان را اعلام میکنیم.
۵- دغدغههای سطح بالایی که داریم را به خود یادآوری میکنیم و به این واسطه، از دام روزمرگی میرهیم.
۶-سبک زندگی ایدهآلمان را به یاد میآوریم و میکوشیم بهمرور اقدامات لازم برای نزدیک شدن به آن را عملی کنیم.
۷-بهجای قربانی بودن، نقش مسئول بودن را میپذیریم و توجهمان را بر نقطهی درستتری سرمایهگذاری میکنیم.
۸-از اهمالکاری فاصله میگیریم و بهجای بهانهسازی برای به تعویق انداختن کارهای مهم، دست به اقدامی سازنده -ولو کوچک- میزنیم.
۹-توقعی که از خود و دیگران داریم را مورد بازبینی قرار میدهیم و به ارتباطاتی که داریم از دید منطقیتری نگاه میکنیم.
۱۰-به وضوح بیشتری میرسیم و میتوانیم با شفافاندیشی، به مقابله با ابهامات بیپایانی که همواره آزارمان میدهند، برخیزیم.
۱۱-به منبع الهامی همیشگی برای پویایی و دوری از رخوت دست مییابیم.
۱۲-میتوانیم به تمام ابزار و امکانات فعلی زندگیمان بیندیشیم.
۱۳-از اهدافمان دفاع میکنیم و استحقاق خود برای رسیدن به آنها را اعلام میکنیم.
در ادامه باهم بخشی از مانیفست جوزف کنراد را دربارهی طبیعت هنر و رویکرد نویسنده در مواجهه با ادبیات بخوانیم(این بیانیه مقدمهای بر کتاب «کاکاسیاه کشتی نارسیسوس» است).
اثری که میخواهد -هرقدر هم فروتنانه- هنری قلمداد شود، باید توجیهاش را در هر سطر همراه خود داشته باشد. هنر خود ممکن است تلاشی مصمم برای ارائهی والاترین نوع عدالت به جهان معنی شود، آن هم با نشان دادن حقیقت، چه واحد و چه متعدد، که شالودهی هر وجه از جهان به شمار میرود. تلاشی است تا در اَشکالش، رنگهایش، نورش، سایهاش، وجوه محتوا و واقعیتهای زندگیاش، که جملگی اساسیاند، امر پایدار و ضروری را پیدا کنیم -همان کیفیت آگهیدهنده و متقاعدکننده- همان حقیقت وجودیشان. پس هنرمند، به مانند متفکر یا دانشمند، حقیقت را دنبال میکند و از ته دل جذبش میشود.
-آلبر کاموخدمت به حقیقت، خدمت به آزادی.