دست کشیدم از سکوت؛ خستم از این همه درد…
با تب و احساس من؛ هر چی کرد قلب تو کرد…
این دیوونه شب و روز همه درداشو دوره کرد!
این بغضو به تو مدیونم! با این حال از تو ممنونم!
با کارات نفرت افتاد به جونم…
من میرم و عشقت؛ دیگه باقی نمیمونه تو دلم…
این بغض اگه یاغی بشه اشکام نمیذاره که برم!
این عاشق رو کشتی حرفات داره پیرم میکنه…