جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب ما دروغگو بودیم | امیلی لاکهارت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط Negin jamali با نام ما دروغگو بودیم | امیلی لاکهارت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 71 بازدید, 3 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع ما دروغگو بودیم | امیلی لاکهارت
نویسنده موضوع Negin jamali
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Negin jamali
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
2856114381832448.jpg
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
معرفی کتاب ما دروغگو بودیم:

یک راز سربه‌مهر که شما را به دل حادثه و شورشی باورنکردنی هدایت می‌کند. امیلی لاکهارت در کتاب ما دروغگو بودیم ماجرای زندگی عجیب، پیچیده و شوم دختری به نام کادنس را روایت می‌کند که به‌صورت ناگهانی بخشی از حافظه‌اش را از دست داده و هیچ چیزی را به یاد ندارد. این رمان شگفت‌انگیز که جوایز و افتخارات بین‌المللی زیادی از جمله عنوان رمان پرفروش نیویورک تایمز را به‌دست آورده، با پایان غیرقابل پیش‌بینی‌اش شما را در بهت و حیرت فرو می‌برد.​
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
درباره‌ی کتاب ما دروغگو بودیم:

تصور کنید فردا که از خواب بیدار می‌شوید، هیچکس را نمی‌شناسید و هیچ چیز را از خود و زندگی‌تان به یاد ندارید. ترسناک است نه؟ ماجرا زمانی ترسناک‌تر می‌شود که هیچ فردی حاضر نباشد اطلاعاتی به شما بدهد. این دقیقاً شالوده‌ی اتفاقی است که در کتاب ما دروغگو بودیم (We Were Liars) جریان دارد.

داستان با معرفی خانواده‌ی ثروتمند و متمول هریس سینکلر آغاز می‌شود. خانواده‌ای که از دور کاملاً خوشبخت و بی‌عیب‌ونقص به‌نظر می‌رسد و گاهی حتی موجب حسادت و رشک دیگران می‌شود. کادنس، نوه‌ی ارشد این خانواده و قهرمان داستان کتاب ما دروغگو بودیم است. کسی که به همه‌ی عیوب خانواده‌ی بزرگ و ثروتمندش آگاه است و از رفتارهای ناپسند اعضای خانواده‌اش خبر دارد.

پدر و مادر کادنس به‌تازگی از هم جدا شده‌اند و به‌همین‌دلیل برای اولین بار، او و مادرش نزد پدربزرگ، مادربزرگ، خاله‌ها و فرزندانشان رفته‌اند. آن‌ها طبق رسم هر ساله‌شان، تابستان را در جزیره‌ای خصوصی به نام بیپ‌وود می‌گذرانند. اما این‌بار همه‌چیز فرق می‌کند؛ دست‌کم برای کادنس! چراکه بر اثر یک حادثه‌ی مرموز و شوم و ضربه به سرش، بخشی از حافظه‌ی خود را از دست می‌دهد و میگرن‌های شدید و تمام‌نشدنی‌اش آغاز می‌شود. او به‌ یاد نمی‌آورد که در بیپ‌وود چه اتفاقی برایش رخ داده و گاهی تنها تصاویری مبهم و گنگ را از دریا و بیهوشی‌اش در ساحل می‌بیند.

او که احساس می‌کند اطرافیان به‌صورت عمدی موضوعی را از او پنهان می‌کنند و پاسخی برای هزاران پرسش او ندارند، بیش‌ازپیش برای یافتن این راز پنهان کنجکاو می‌شود. این درحالی‌است که اعضای خانواده یکی‌یکی بیمار می‌شوند و همه‌چیز به شکل عجیب و ترسناکی درهم می‌پیچد!

امیلی لاکهارت (E. Lockhart) با هنرمندی بی‌نظیری این رمان جذاب و پرطرفدار را نوشته و در میان همه‌ی راز و رمزهای آن که تا خط آخر رمان آن را نخواهید یافت، ماجرای عشق میان کادنس و پسرعمویش، گت، را هم روایت می‌کند. یک ماجرای احساسی که زندگی کادنس را زیرورو می‌کند.

کتاب ما دروغگو بودیم، یادآور موضوعات مهمی چون اخلاق، عشق، خانواده، حقیقت و پذیرفتن خود است و خواننده را به‌شکلی هنرمندانه با خود همراه می‌کند. اگر دوست دارید بدانید چه اتفاق شومی زندگی کادنس را تحت تأثیر قرار داده و در بیپ‌وود چه ماجراهایی جریان دارد، همین حالا با امیلی لاکهارت و اثر هنرمندانه و خارق‌العاده‌اش همراه شوید.

اثر حاضر با ترجمه‌ی کاوان بشیری و به همت نشر میلکان منتشر شده است.​
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
در بخشی از کتاب ما دروغگو بودیم می‌خوانیم:

غروب همان روز جانی در مورد دوست‌دختر نیویورکی به من چیزهایی گفت. اسمش راکول بود. جانی او را دیده بود. جانی در نیویورک زندگی می‌کند، مانند گت، اما در مرکز شهر با کری و اد، درحالی‌که گت در بالاشهر با مادرش زندگی می‌کند. جانی گفت که راکول رقاصی امروزی است و لباس‌های سیاه می‌پوشد. تافت، برادر مرین، به من گفت که راکول برای گت بسته‌ای کیک شکلاتی خانگی فرستاده است. لیبرتی و بونی به من گفتند که گت عکس او را در گوشی‌اش دارد.

گت اصلاً حرفی از او نزد، اما نمی‌توانست راحت به چشمانم نگاه کند.
همان شب اول گریه کردم، انگشتانم را گاز می‌گرفتم.
با مشت به دیوار حمام کوبیدم. شرم و خشمم را با آب سردِ سرد شستم. بعد با لرز مانند سگی طردشده‌ به تختم رفتم، پوستم به روی استخوان‌هایم می‌لرزید.

صبح روز بعد و همه‌ی روزهای بعد، عادی رفتار کردم. چانه‌ی مربعی‌ام را بالا گرفتم. قایق‌سواری کردیم و آتش‌بازی به‌راه انداختیم. من مسابقه‌ی تنیس را بردم. خمره‌های بستنی درست کردیم و روی ساحل کوچک، زیر آفتاب، دراز کشیدیم. یک شب، هر چهار نفر ما در ساحل کوچک به پیک‌نیک رفتیم. صدف‌های پخته، سیب‌زمینی و ذرت شیرین. خدمتکاران درست‌اش کرده بودند. نام‌شان را نمی‌دانم.​
 
بالا پایین