متفرقه [ متن‌های تقدیمی ]

[ام کا اچ p.r]

به سلامتی تنهاییم
که هر وقت تنهاش گذاشتم
خودش اومد پیشم

لامصب عین کنه چسبیده بهم ول نمیکنه😞🤣
تقدیم به خودش(تنهاییم)

 

[وایولت]

لِن عزیزم نمی‌دانی که با نبودنت من کافه ای
در خیابان معروف شانزه لیزه پاریس به
اسمت باز کردم .. روی دیوار هایش شعر های موردعلاقت را نوشتم .. در گوشه کافه هم کتاب هایی که نوشته ایم را چیده ام ..
طبق قولمان روی میز هایش دوستت دارم را حک کرده ام و درست همان موسیقی قدیمی آقای شماعی زاده را برایت پخش میکنم !
'کافه برای عموم آزاد نیست'
یک نفر حق ورود دارد با اینکه هیچوقت نمی آید من همیشه دو چای میریزه ام و تلخ مینوشم.
@رز

 

[- OVERDOSE -]

در زمان های قدیم موی زنان را فر میکشیدند
چون بر این باور بودند اگر مو صاف باشد دل عاشق از توی آن می لغزد
و می افتد اما دل توی موی فر گیر میکند...

در هر شكن از زلف گره گير تو داميست
اين سلسله يك حلقه ى بيكار ندارد!🌱

@- گیتی -

 

[شاید هیچکس]

انصافا مث بقیه یاد ندارم فلسفه بافی کنم و با کلمات برا خوشی دلت حرف بزنم
ولی فقط همینو بگم ممد خودمی

@AZALIYA

 

[NIRI]

واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ می‌دانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی‌آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگی‌ست
گفت زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنی‌ست...
@آهیر

 

[Eiman]

«مادربزرگ مادرم نبود، مادربزرگم بود. حتی مادربزرگِ پدرم و پدربزرگم هم بود. گفتم که، او همیشه مادربزرگ بوده است.
@-فاطمه-

 

[Eiman]

ماهی در دام افتاده بود. مرد، قلاب را کشید و به ماهی نگاه کرد. دنیای بیرون از آب را به ماهی نشان داد و دوباره او را در آب انداخت. ماهی رفت تا برای بقیه، ‌آنچه را که دیده‌بود، تعریف کند. این کار هر روز مرد بود.
@حِلمٰا

 

[Eiman]

دیگران به سؤال‌ها فقط پاسخ می‌دهند، اما این خودم هستم که باید جواب‌ها را کشف کنم.
@وِیان؛

بزرگی یعنی روزی که دیگر از گربه‌ها نترسم.
@ویتامین

نمی‌دانم مریضی پدر از تغذیۀ نامناسب بود یا از نداشتن دارو و یا از ننوشتن. به هر حال فکر کنم در هر سه حالت، به بی‌پولی مربوط می‌شد.
@مِرصاد؛

 

[Eiman]

دوباره برگشتم و کاغذکادو خریدم. برای اینکه سریع‌تر به خانه برسم، زنگ خانۀ اشرفی را زدم و فرار کردم.
@DELVIN

 

[Eiman]

گفتند: «مِگن تو با خَرا گپ مِزنی؟»
ـ ها ... اتفاقاً الانم دارم همین کارِ مُکنم.
@معراج