و آن مردان پیوسته به یاد خانه بودند. افراد گردان کم کم از سرزمینی که اشغال کرده بودند بیزار شدند و با مردم درشتی کردند. مردم نیز با آنان درشتی کردند. رفته رفته اندک هراسی در دل فاتحان رخنه کرد، ترس از اینکه جنگ هرگز تمام نشود و آنان هیچ گاه به خانه برنگردند و دیگر روی آسایش را نبینند، ترس از اینکه روزی از پا دربیایند و همچون خرگوشی در کوهستان شکار شوند، زیرا نفرت مردمی که سرزمینشان اشغال شده بود هیچ گاه فرو نمی نشست.
ماه پنهان است/ جان اشتاین بک