مطالب طنز مجمع طنز نویسان | ⁦ಥ‿ಥ⁩ | رمان بوک

[PardisHP]

مجمع طنز نویسان | ⁦ಥ‿ಥ⁩ | رمان بوک​

گر برگ‌هایت خشکیدند
گر عافت به جانت است
بیا این‌جا، سم پاشی شو
که غم برایت بس است

خودم نوشت _ اِف پردیس .
( هرگونه کپی از این شعر یهویی نوشت به نظر خودم بسیار خفن، به دلیل حال نداشتن وی پیگرد قانونی ندارد اما آن دنیا من می‌دانم و...)

مجمع طنز نویسان رمان بوک تقدیم می‌کند!
(از تمامی موارد زیر دعوت می‌نماییم در روز آینده و باقی روزهای پابرجایی رمان بوک با توجه به موارد زیرتر اقدام نمایند)

با حضور:
@بریوان
@ILLUSION
@حیدار
@دلسا :)
@Nafiseh.H
@یاسمین باقری
@Raha!♡
و
@خودم

( اگر طنز نویس هستید و نام خود را در این لیست تماشا نمی‌کنید بدانید و آگاه باشید وی حافظه‌ای ماهی قرمز گونه دارد و در فرصتی شما را نیز اضاف می‌کند، اوکی؟ با تشکر)

خب این‌جا افرادی که تگ شدن لطفاً فقط پیام بفرستن اگر هم دوست دارید بگید تگتون کنم!
این‌جا افرادی رو تگ کردم که از قبل می‌دونستم تو کار طنز نویسی هستن و تاپیک‌های طنز تو انجمن دارن.
با حضورِ های گرامی:

متن‌های طنز بلند درخشانتون رو در این‌جا قرار بدید همین!

حتماً بلند باشن بالا پنج خط اگر هم عکسن که عکس تنها نباشن ⁦ಥ‿ಥ⁩ درخشان هم باشن باشه؟؟؟؟ هرکی میاد تو این تاپیک موقع خروج از خنده باید خون بالا بیاره؟ نمی‌دونم... .


از اونجایی که فعلا امیدی به خودم نیست ( حتی دکترا امید ندارن دیگه دعا کنید!) به شما دوستان امیدوارم تا دیداری دیگر تاپیک دیگر مسخره بازی‌ای دیگر خدا یار و نگهدارتان :)

 

[PardisHP]

(قبل از خوندن متن به اطلاع می رسانم: ایده‌ای پیدا کردم که ربطی به انجمن نداره و می‌خوام به صورت عجیبی ربطش بدم که فقط عنکبوت‌های رمان بوک به این تاپیک مهاجرت نکنن!)

قبل از هرچیزی مختار می‌فرماید که:


جدیداً احساس می‌کنم انجمن داره شبیه سریال مختار میشه،

رماناشو میگم،
هی داره تکرار میشه.
البته تنها فرقش، این‌که مختار هرسال با یه اسم پخش میشه، رمانای کلیشه‌ای هرماه با یه نام و تغییرات جزئی تکرار میشن.
البته رمان رمانِ! مهم همین جزئیات که همه ندارن، مهم اسمای خفنی مثل دلارام و آرشامِ بدبختی رو که همه رمانا دارن 🌝 !

 

[- گیتی -]

این داستان:
ارواح هفت جد و آبادتان طنزنویسان بدبخت را در رودربایستی قرار ندهید 😐💔

یه موردی بود که خیلی دوست داشتم بفرمایم به خدمتتون با تشکر از اف آندرلاین پردیس عاسیسم که محفل ما را گرم نمود و فرصتی در اختیار بنده ی فوق العاده عزیز قرار داد👌

عزیزان من
دوستان گوهربار
لطفاً به هر نوشته‌ای از ما بانمکان انجمن واکنش خنده ندهید :/
به مولا نصف حرف‌هایمان اصلا طنز نیست و اعتقاد شرعی ماست ☹️
مورد داشتیم خانم ایکس اصلا قصد نداشت فن فیک در جست و جوی اوباما طنز بشه
از بس با خنده از وی استقبال نمودید جوگیر شد و چیز زد به اصل داستان
حال ایشان افسرده حال در گوشه ای کز فرموده و کاسه ی چه کنم که لعنت بر خودم باد بر پا گرفته و پارت نوشتنش به زور نمی‌آید
یا مورد داشتیم خانم ایگرگ برای اولین بار در طول عمرش از هم گسستی‌های تحتانی را کنار گذاشت و مشغول نوشتن رمان تراژدی شد ولیکن از بس واکنش ها، هاهاها بود، از خود ناامید گشت و به تخت پادشاهی خود برگشت و دوباره سه‌گانه‌ی خوردن خوابیدن و مستراح رفتن را برگزید:/

خلاصه‌ی کلام در فرستادن واکنش‌های خود دقت کنید
همانا روز جزا نزدیک است
چه نویسنده‌هایی که با اعمال ظالمانه‌ی شما به تغییر ژانر روی آوردند و توانستند و رستگار نشدند
خودم (ع)

 

[ادوارد کلاه به سر]

جدا از این‌که نصفتون جوزده شدین استوری گذاشتین برای هوشنگ ابتهاج کلی گریه کردین من موندم چه اصراریه یه دسته هم بیان مثلا خودشون رو خیلی خفن و عقل کل فرض کنن با یه پوزخند و طعنه‌ی خاصی بگن شما تا دیروز هوشنگ ابتهاج رو نمی‌شناختین الان برای فوتش استوری می‌ذارین؟:/ شما خواستین استوری بذارین یه پی‌نوشت هم بذارین بنویسین با ۱۵ سال سابقه آشنایی با مرحوم:/

 

[ادوارد کلاه به سر]

اومدم رمان‌های طنز رو از دستتون نجات بدم دیدم جنایی‌نویسی رو بیشتر نابود کردین:/ یعنی حالم داره از کلمه کلت به هم می‌خوره:/ خوب شمایی که تا حالا اسم گروزایی تامسونی وکتوری دزرتی اگلی حتی شاتگانی به گوشت نخورده تحقیقم نکردی با چه رویی جنایی می‌نویسی؟:/ فقط منم تا مارک سیگار رو می‌رم تحقیق می‌کنم؟:/ امکان نداره تو اسم یه رمان کلت نباشه:/ شرکت خلافکاران با حضور پیرمردی به نام بزرگمهر که خیلی هم چشم‌چرونه اصلا معلوم نیست چه خلافی کرده تو رمان نباشه:/ اصلااااااا امکان نداره یه پلیس نماز‌خون میان شخصیت‌های خارجی تو رمانتون نباشه:/ امکاااان نداره پلیسه عاشق خلافکاره نشه:/ بس کنین لطفا:/ حداقل به همون به لجن کشیدن طنز و ژانر ناشناخته کلکلی اکتفا کنین سلیقه ادبی ملت رو با ژانر انتقامی به جای ژانر والای جنایی پایین نیارین:/