مجموعه اشعار مجموعه اشعار خاقانی

[mobina01]

ک.س از رخ چون ماه تو بر برنگرفت
تا صد دامن ز چرخ گوهر نگرفت

ناسوختن از تو طمع خامم بود
تا بنده نسوخت با تو اندر نگرفت

 

[mobina01]

دیدی که نسیم نوبهاری بوزید
ما را ز بهار ما نسیمی نرسید

دردا که چو گل پرده خلوت بدرید
آن گل‌رخ ما پرده نشینی بگزید

 

[mobina01]

ای پار دوست بوده و امسال آشنا
وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا
ای سفته در وصل تو الماس ناکسان
تا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا​

 

[mobina01]

ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا
برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم به جای
هر مژه بر چشم سوزنی است مرا​

 

[mobina01]

کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها​

 

[mobina01]

خاقانی از آنگه که خبر یافت ز عشقت
از بی‌خبری او به جهان رفت خبرها​

 

[mobina01]

کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها​

 

[mobina01]

خوش خوش خرامان می‌روی، ای شاه خوبان تا کجا
شمعی و پنهان می‌روی پروانه جویان تا کجا؟​

 

[mobina01]

شاخ دولت به نزد خاقانی
میوه افشاندنش نمی‌ارزد​

 

[mobina01]

انصاف خو واکرده‌ای، ظلم آشکارا کرده‌ای
خونریز دل‌ها کرده‌ای، خون کرده پنهان تا کجا؟​