همگانی محفل شعــر:)

[کیـانـا.T]

مرا این زخمها بر سی*ن*ه از دست خود است، آری
کسی را هر چه پیش آید ز دست خویش می‌آید

- هلالی‌ جغتایی

 

[کیـانـا.T]

کرده‌ام باز به آن گریهٔ سودا، سودا
که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا

- بیدل دهلوی

 

[کیـانـا.T]

«دلم خزانه‌ی غم‌هاست تا نفس باقی‌ست.»

- طالب آملی

 

[کیـانـا.T]

به خدا می‌برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه‌ی خویش

- فروغ فرخزاد

 

[کیـانـا.T]

.
یک ثانیه خورشیدم و یک ثانیه ابرم
تلفیق غم و شادی و دلتنگی و صبرم

- سید تقی‌ سیدی

 

[کیـانـا.T]

.
تو همان جرعه‌ی آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند

- محمد شیخی

 

[کیـانـا.T]

.
دشمنی را روبروی خود ندیدم هیچ وقت
من اگر در چاه افتادم برادر داشتم

‌- ‌عمران بهروج

 

[کیـانـا.T]

.
دلخوشی‌های جهان از خیل اندوهم نکاست
در من از آغاز یک جمعیت افسرده است

- بهنام مصحفی

 

[کیـانـا.T]

.
موج‌ های بيقرار و گوش‌ ماهی‌ ها كه هيچ
عشق، گهگاهی نهنگی را به ساحل می‌كشد!

- حسین جنتی

 

[کیـانـا.T]

.
پاشید نمک، جان خراشیده‌ی ما را

- وحشی بافقی