جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب مردم مشوش

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط maria.na با نام مردم مشوش ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 265 بازدید, 5 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع مردم مشوش
نویسنده موضوع maria.na
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط maria.na
موضوع نویسنده

maria.na

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
26
129
مدال‌ها
2

معرفی کتاب مردم مشوش اثر فردریک بکمن​

ژانر: طنز،‌ جنایی، معمایی
سال انتشار: ۲۰۱۹

خلاصه:
«مردم مشوش» یک طنز درخشان دربارۀ یک گروگانگیری غیرعادی است و مثل بقیۀ کارهای فردریک بکمن پر است از هیجان، غافلگیری و -به‌رغم همۀ اتفاقاتش- پر از شور زندگی. این رمان حکایتی پرپیچ‌وتاب است از لحظات حساس و سرنوشت‌ساز؛ از اینکه چطور ما آدم‌ها نقش‌هایی را می‌پذیریم که از ما انتظار می‌رود و چطور این نقش‌ها شخصیت ما را شکل می‌دهند.
در این داستان با گروگانگیری مواجهیم که خودش هم نمی‌داند باید چه کند، گروگان‌هایی که پیتزا سفارش می‌دهند و تقاضای آتش‌بازی می‌کنند و پلیس‌هایی که با دیگر پلیس‌ها فرق دارند. درنهایت، وقتی پلیس به آپارتمان محل گروگانگیری حمله می‌‌کند، از گروگانگیر خبری نیست و حالا باید این معمای پیچیده حل شود که آغاز و فرجام ماجرا چگونه رقم خورده است. زندگی شخصیت‌های مختلف رمان روایت می‌شود و رازها برملا. و البته باز هم یک پایان خوش در انتظار است...
نوشته‌های بکمن هم خوش‌خوان‌اند و هم عمیق. این کتاب یک‌راست قلب شما را نشانه می‌رود و احساساتتان را برمی‌انگیزد. برای یک داستان خارق‌العاده آماده باشید!
 
موضوع نویسنده

maria.na

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
26
129
مدال‌ها
2
« مردم مشوش» کتابی غنی از دیالوگ های بی نظیر که همراه با درک «بکمن» از طبیعت انسان می شود. داستانی که با هوشمندی نوشته شده و از تاب آوری قدرت دوستی، بخشش و امید؛ چیز هایی که می توانند حتی در زمان های اظطراب انگیز ما را نجات دهند.
معمولاً حالات واقعی روزمره ما، موقعیت مرگ یا زندگی نیستند، اما یک آپارتمان دقیقا تبدیل به چنین موقعیتی می شود وقتی که یک سارق بانک ناموفق، به این مکان وارد می شود و گروهی از چند غریبه را به گروگان در می آورد. گروگان ها تشکیل شده از یک زوج که به تازگی بازنشست شده اند و مدام در پی یافتن بهانه ای برای فرار ازین واقعیت که نمی توانند ازدواجشان را سامان دهند می گردند و به هم می پرند، یک رئیس بانک پولدار که اینقدر سرش شلوغ بوده است که به غیر از خود به هیچکس دیگر تا به حال اهمیت نداده است، یک زوج جوان که نزدیک به زمان تولد اولین فرزندشان هستند اما به نظر می رسد که سر هیچ چیزی نمی توانند به توافق برسند از اینکه کجا می خواهند زندگی کنند تا اینکه اولین بار کجا یکدیگر را دیده اند. به این ها خانمی 87 ساله را اضافه کنید که به قدر کفایت عمر کرده است که تفنگی که دائما روی صورتش حرکت می کند باعث نگران او نمی شود اما توانایی صحبت و رسیدن به توافق را در این موقعیت و نماینده دیگر افراد بودن را دارا است بدترین نمونه از یک گروه گروگان در جهان با مردی مرموز که خود را در حمام آپارتمان زندانی کرده بوده است همراه می شود.

هریک از آن ها کوهی از شکایات رازها اسیب ها واشتیاق هستند که در این سال های زندگی با خود حمل کرده و هر لحظه منتظر فوراننند. هیچکدام از آن ها کاملا آن چیزی نیست که به ظاهر باید باشند. و همه ی آن ها که سارق بانک نیز جز آن هاست گویی خواهان نوعی نجات بوده اند. همزمان با حضور مقامات و محصاره خانه توسط رسانه ها سلسه حوادثی رخ می دهد و ضمن آشکار شدن یک سری حقایق پیش بینی اتفاق بعدی نیز غیر ممکن می شود.

منبع: ایران‌کتاب
 
موضوع نویسنده

maria.na

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
26
129
مدال‌ها
2
بریده‌هایی از کتاب:
  • اصولاً آدم بودن یک جور حماقت هم به دنبال خودش می‌کشاند. مخصوصاً اگر بخواهید برای آدم‌های دیگر، آدم خوبی باشید.

  • احتمالاً در زندگی‌اتان کسی را دارید که برایش احمقانه‌ترین کارهای جهان را انجام بدهید.
 
موضوع نویسنده

maria.na

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
26
129
مدال‌ها
2
بریده‌ای از کتاب:
شاید همین امروز وسط شلوغی جمعیت از کنار هم گذشته باشیم اما هم را ندیده باشیم. شاید الیاف کت تو لحظه ای لباس من را لمس کرده باشد و بعد از هم جدا شده باشیم. نمی دانم تو که هستی. نمی شناسمت. اما امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد و شب که ما را فرا گرفت، نفسی عمیق بکش. چون ما از عهده ی امروز هم برآمدیم.
 
موضوع نویسنده

maria.na

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
26
129
مدال‌ها
2
بریده‌هایی از کتاب:
  • می گویند خدا به کسی که نقشه می کشد، خنده اش می گیرد. اما هرگز از این جمله پند نمی گیریم.
  • وقتی سرگذشت کسی را دانستی، دیگر نمی توانی مثل سابق از او تنفر داشته باشی.
 
موضوع نویسنده

maria.na

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
26
129
مدال‌ها
2
بریده‌ای از کتاب:
اگر مدام مهر بورزیم، ذوب می شویم و چیزی از ما باقی نمی ماند. عشق آن است که مهر بورزیم؛ اما گاه گاه و در میان آن به خودت استراحت بدهی.
 
بالا پایین