جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب مرگ در ونیز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قبل از تایپ کتاب بخوانیم توسط بهاره بانو با نام مرگ در ونیز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 103 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قبل از تایپ کتاب بخوانیم
نام موضوع مرگ در ونیز
نویسنده موضوع بهاره بانو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط بهاره بانو
موضوع نویسنده

بهاره بانو

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Apr
989
7,937
مدال‌ها
3
نام اثر: مرگ در ونیز
نام نویسنده: توماس
مان
ملیت: آلمانی
 
موضوع نویسنده

بهاره بانو

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Apr
989
7,937
مدال‌ها
3
داستان کتاب «مرگ در ونیز» درباره‌ی گوستاو فن آشنباخ است که سال ۱۹۱۱ در مونیخ به‌تنهایی زندگی می‌کند. او نویسنده‌ای مسن، تحصیل‌کرده و منزوی است. یک روز که در حال کار کردن بر روی اثر جدیدش است، این احساس عجیب را پیدا می‌کند که باید از خانه‌اش دور شود و به سفر برود ولی نمی‌داند که کجا می‌خواهد برود و بی‌هدف، راهی جزیره‌ای در اسلوونی می‌شود؛ اما این مکان هم جایی نیست که او می‌خواهد و درنهایت تصمیم می‌گیرد که از راه دریا به ونیز برود.

او به‌جای زندگی در خود ونیز، در هتلی نزدیک به دریا می‌ماند. در هتل محل اقامتش یک خانواده‌ی لهستانی، به‌ویژه جوانی بسیار زیبا به نام «تادزیو» توجه او را جلب می‌کند.

هنگامی‌که بیماری وبا ونیز را فرا می‌گیرد، مشکلات مهمی وارد داستان می‌شود. مردم ونیزی سعی می‌کنند این واقعیت را انکار و وانمود کنند، بادهای بدی که می‌وزد باعث مرگ و بیماری می‌شود. گوستاو نگران است که این خانواده‌ی لهستانی متوجه این وضعیت جدی شوند و هتل را ترک کنند. او خودش می‌داند از بیماری و خطراتش آگاه است اما نمی‌تواند آنجا را ترک کند. او به‌طور کامل شیفته‌ی زیبایی تادیزو شده است و حتی خطر مرگ نمی‌تواند او را از تادزیو دور کند.
 
بالا پایین