مجموعه اشعار مریم پورقلی

[mobina01]

اشعار مریم پورقلی ​

 

[mobina01]

باز کن پنجره را
صبح آمده
آغاز زیستن است
و تکرار بودنها
چشمانت را بازکن
آفتاب آمده
تا تو را
با طنازی لبخندش
"به صبح به خیری" عاشقانه پیوند دهد...

 

[mobina01]

یک روز از روزهای مبادا
روزی از همین روزها
روزی مثل هیچ روزی
روزی از جنس حال کنارم بنشین
دلم که به بودنت گرم شود
صبح روی اولین پرتو خورشید
دوست داشتن هایش را
به زمین می ریزد

 

[mobina01]

تنــها یک نگاه از تو کافیست
صبحم"به خیر" شود
همان نگاه را به من برسان
من به صبح نگاهت
محتاجم ....

 

[;FOROUGH]

صبح مهربانی

بوسه می زند

بر چشمانت،

گام به گام

آفتاب عشق،

بر صبحگاه ،

جاری می شود

وترنم نسیم

لایه لایه،

امید را

برتنت

می نوازد...!


((مریم پورقلی))

 

[;FOROUGH]

و...شب

بی وقفه بر من می بارد

وسکوت

روی پیشانی دل

هجوم می برد

ونتهای سپید شب

خستگی را،

ردیف می کنند


((مریم پورقلی))

 

[;FOROUGH]

بودنت را

شاید نتوان تفسیر کرد

ولی از نبودنت

چه دردهایی که

در لفاف ذهن

بیداد نمی کند


((مریم پورقلی))

 

[;FOROUGH]

بگذار ردیف کنم

خواستنت را

قافیه ی صبحگاهی دستانت

عجیب به صبحهایم می آید.


((مریم پورقلی))

 

[;FOROUGH]

دیگر چه سود از عشق گفتن

وقتی عمق فاصله

حجیم تر از

دستان من و توست


((مریم پورقلی))

 

[;FOROUGH]

بر صبح

بوسه می زنم

و شیدایی خیالم را

با تپش صبح

به سویت

روانه می کنم ...


((مریم پورقلی))