جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {مزرعه‌ی طنین‌ها} اثر •شیرین شکوه کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط Gurba با نام {مزرعه‌ی طنین‌ها} اثر •شیرین شکوه کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 845 بازدید, 14 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {مزرعه‌ی طنین‌ها} اثر •شیرین شکوه کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Gurba
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Gurba

سطح
0
 
مترجم انجمن
مترجم انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
15
119
مدال‌ها
2
نور خورشید بر روی سر پسرک می‌رقصید. این مزرعه همراه با آرامش خالصی که داشت، حس تنهایی را هم به او هدیه می‌داد. چشمانش را بست و در خیابان ذهنش دوید. جایی را برای رفتن نداشت، او درون خودش گم شده بود... .

🌿🌿🌿
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Gurba

سطح
0
 
مترجم انجمن
مترجم انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
15
119
مدال‌ها
2
آینده‌ی هراس انگیز من، در زیر لایه‌های شنی زمین دفن شده است. هرگز نور را نخواهم دید، در جست‌ و جوی تاریکی خاک را می‌جویم و در تیرگی گِل، غرقه باقی می‌مانم.
- موش‌کور به زنجره گفت:

🌿🌿🌿
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Gurba

سطح
0
 
مترجم انجمن
مترجم انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
15
119
مدال‌ها
2
قاشق طلایی، در لیوان چای می‌دوید و شکوفه‌های خشکیده‌ی بهارنارنج را هم می‌دواند. پیرمرد لیوان را برداشت و نوشید. با دیدن پروانه‌ی سپیدی که روی کنده‌ی چوب نشسته بود، لیوان را روی تخته سنگی گذاشت و به پروانه نزدیک شد.
- با کنده‌ی درخت چه می‌گویی؟
پروانه روی کنده‌ی چوب قدمی زد و پاسخ داد:
- از شکفتنِ خود می‌گویم؛ می‌گویم که چگونه از دل نمناک و تاریک پیله شکفتم و بیرون جهیدم!

🌿🌿🌿
 
موضوع نویسنده

Gurba

سطح
0
 
مترجم انجمن
مترجم انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
15
119
مدال‌ها
2
خورشیدی همرنگ برگ‌های پاییزی بر بال‌های پروانه بارید. هزاران کیلومتر دورتر از مزرعه، باران سرد بر درختان چنار تابید. پرستو در آسمان خزید و مار، در لابه‌لای چمن‌ها پرواز کرد. فعل‌ها دریده شدند؛ ولی پسرک عوض نشد، هنوز محزون به آسمان خیره شده بود.

🌿🌿🌿
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,043
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین