معرفی کتاب مزرعه حیوانات

[ALVIN]

و پدر او به عنوان خدمه‌ی نیروی نظامی انگلستان در هند مشغول به فعالیت بود. زمانی که اریک یک ساله بود، مادرش او و خواهر بزرگ‌ترش، مارجری، را برای ادامه‌ی زندگی به انگلستان برد.

 

[ALVIN]

اریک از هشت سالگی در مدرسه‌ی موردنظر مادرش درس خواند؛ اما به‌خاطر ویژگی‌های خلقی و البته فاصله‌ی طبقاتی‌ موجود میان او و بقیه‌ی دانش‌آموزان، در مدرسه چندان محبوب نبود

 

[ALVIN]

و همواره به کتاب‌هایش پناه می‌برد. این بی‌علاقگی به تحصیل در او باقی ماند و به همین دلیل برخلاف خواست مادرش، از ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه سر باز زد. او در سن هفده سالگی تصمیم گرفت به خدمت پلیس سلطنتی هند در برمه درآید.

 

[ALVIN]

کار برای اریک خوب پیش می‌رفت و پس از چند سال ارتقاء درجه پیدا کرد و مسئولیت‌های بزرگی به او سپرده شد؛ گرچه در همین سال‌ها نیز تنها اوقات خوب پلیس جوان زمانی بود که به پرسه زدن در کتابفروشی‌ها می‌گذشت.

 

[ALVIN]

اریک پس از پنج سال خدمت در نیروی پلیس، تصمیم گرفت شغلش را کنار گذاشته و در میان مردم عادی زندگی کند. او که فقر را خوب می‌شناخت، به استقبال زندگی در کنار فقرا رفت و مدتی در محله‌های فقیرنشین لندن و پاریس، با اشتغال به کارهایی مثل ظرفشویی در رستوران روزگار گذراند.

 

[ALVIN]

اریک بلر زندگی به‌عنوان یک پلیس را ملال‌آور و زندگی سخت توأم با فقر در کنار مردم عادی را بهتر از آن می‌دانست و در همان سال‌ها نخستین کتابش یعنی «آس‌وپاس‌ها در پاریس و لندن» را با نام مستعار جورج اورول به چاپ رساند. به‌نظر می‌رسد تنها دلیل او برای انتخاب این نام، «انگلیسی‌تر» بودن آن نسبت به نام خودش بوده باشد.

 

[ALVIN]

به‌هرحال، از این دوره به بعد جورج اورول به یک نویسنده‌ی تمام‌وقت تبدیل شد. او بلافاصله بعد از چاپ کتاب اولش، رمان «روزهای برمه» -که به طور مشخص از تجربیات زندگی شغلی‌اش در برمه تأثیر پذیرفته بود- را نوشت و پس از آن رمان «دختر کشیش» را روانه‌ی بازار کتاب کرد.

 

[ALVIN]

جرج اورول نیز مانند بسیاری از نویسندگان و روشن‌فکران اروپایی هم‌عصر خود، در دهه‌ی ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا در جنگ علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو شرکت کند. او در این دوره کتاب «درود بر کاتالونیا» را بر اساس دیده‌های خود در اسپانیا نوشت.

 

[ALVIN]

هوای تازه» واپسین رمان اورول پیش از آغاز جنگ جهانی دوم بود. او در سال‌های نخستین جنگ به روزنامه‌نگاری و نقد کتاب پرداخت و با درک واقعیت امپریالیسم -که ناشی از سابقه‌ی‌ اشتغال در پلیس سلطنتی و جنگیدن با حکومتی تمامیت‌خواه بود- مصرانه در پی تعیین و تبیین موضع خویش بود. زندگی در روزگار بلاخیزی که او در آن می‌زیست، با وقوع جنگ‌های جهانی و درگیری‌های داخلی و وجود فاصله‌های طبقاتی، سرانجام او را به یک موضع قاطع رساند

 

[ALVIN]

جنگ با توتالیتاریسم (تمامیت‌خواهی). خود اورول درباره‌ی نمود این موضع‌‌گیری در آثارش می‌گوید: «هر سطری از هر اثر جدی که از ۱۹۳۶ تاکنون نوشته‌ام مستقیم یا غیرمستقیم برضد توتالیتاریسم و به «هواداری» از سوسیالیسم دموکراتیک بر طبق درک و فهم من از آن نوشته شده است. به نظر من، در دوره‌ای مانند دوران ما، بی‌معنا است که فردی به این فکر باشد که می‌تواند از نوشتن درباره‌‌ی چنین موضوعاتی خودداری کند. هرچه فردی از گرایش سیاسی خود آگاه‌تر باشد،