جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مسابقه مسابقه دفتر خاطرات تالار ادبیات

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مسابقات بخش ادبیات توسط ادوارد کلاه به سر با نام مسابقه دفتر خاطرات تالار ادبیات ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,758 بازدید, 25 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته مسابقات بخش ادبیات
نام موضوع مسابقه دفتر خاطرات تالار ادبیات
نویسنده موضوع ادوارد کلاه به سر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط وفا
ادوارد کلاه به سر
موضوع نویسنده

ادوارد کلاه به سر

سطح
7
 
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
7,432
29,259
مدال‌ها
15
Negar_۲۰۲۲۰۷۰۳_۱۷۲۰۵۸.png با عرض سلام و خسته نباشید خدمت کاربران عزیز رمان‌بوک
مدیران بخش فرهنگ و ادب شما را به مسابقه‌ای دعوت می‌کند.

مسابقه به شرح زیر است:
♥️نوشتن دفتر خاطرات♥️
♣️موضوع: بهترین خاطره‌ی زندگی‌ات♣️

شرایط مسابقه:
♠️دفتر خاطرات باید حداقل دو صفحه و بیست پست را دارا باشد.♠️
♦️دفتر خاطرات حتما با موضوع تعیین‌شده نوشته شده باشد.♦️

جوایز:
نفر اول: مدال طلا/دویست لایک/رنک خاطره‌نویس
نفر دوم: مدال برنز/دویست لایک
نفر سوم: دویست لایک

سوالات خود را درباره مسابقه در نمایه @Selena عنوان کنید
تاریخ شروع: ۱۴۰۱/۴/۱۲
تاریخ پایان: ۱۴۰۱/۵/۱۲
《تیم بخش فرهنگ و ادب》​
 
آخرین ویرایش:
شما برای پاسخ‌دادن باید به انجمن ورود کنید.

یکم راجب ما بدون:

ما که پول نداشتیم دماغ‌امان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشم‌هایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. می‌دانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر می‌کند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همه‌اش درمان است. هزینه‌اش هرقدر هم که باشد به این زیبایی می‌ارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!

دوست تو

جدیدترین کاربران

آمار بَرخط

کاربران بَرخط
20
مهمان‌های بَرخط
1,459
مجموع بازدید کنندگان
1,479
مجموع ، شامل کاربران مخفی نیز می‌باشد.
بالا پایین