Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,532
- 22,013
- مدالها
- 3
فرزانه دوستی میگوید: مشکل امروز ما تعداد زیاد مترجمانی است که جزیرهای و بیخبر از هم کار میکنند، و چون همگی در انتخاب خودشان به جایزه ادبی یا موجهای خبری مشابهی وابستهاند، همین موج ترجمه را در کشور خودمان ایجاد میکنند و ناگزیر دچار مسابقه سرعت در انتشار کتاب میشوند که بعضاً بر کیفیت کتاب تاثیر میگذارد.
فرزانه دوستی متولد ۱۳۵۹ در تهران، مترجم و پژوهشگر، دکتری زبان و ادبیات انگلیسی دارد و مدرس زبان انگلیسی است. نامزدی در دومین دوره جایزه ترجمه ادبی ابوالحسن نجفی (۱۳۹۶) برای کتاب «شبهای وحشی»، شایسته تقدیر ششمین جشنواره «نقد کتاب» (آبانماه ۱۳۸۸)، شایسته تقدیر دوازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهیان (۱۳۸۸)، برگزیده یازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهیان ایران(۱۳۸۷) و برنده جایزه اول پژوهش«بارقههای شرقی در آثار ایبسن» در جشنواره تئاتر تجربه، دانشگاه تهران (۱۳۸۷) از جمله دستاوردها و جوایز اوست.
«فریای هفت جزیره» نوشته جوزف کنراد، «حکایت بانوی آزرده» گزینه آثار جاناتان سوئیفت، «مبانی نشانهشناسی» رولان بارت، «شبهای وحشی: داستان روزهای آخر زندگی آدگار آلن پو، ارنست همینگوی، امیلی دیکینسون و مارک تواین» جویس کرول اوتس، «دوران طلایی» گزیده داستانهای جان چیور، «منظری به جهان» مجموعه داستانهای جان چیور و «تآتر بودگی» مجموعه مقالاتی درباره چیستی تئاتر از جمله آثار او هستند.
اخیرا کتاب «بیداری» نوشته کیت شوپن با ترجمه فرزانه دوستی برگزیده پنجمین دوره جایزه «ابوالحسن نجفی» شد. در پی این موضوع ایسنا گفتوگویی با این مترجم دارد که در پی میآید:
جایزهای نوپا اما برجسته!
شما پیشتر هم به عنوان نامزد جایزه ابوالحسن نجفی معرفی شده بودید و اینبار به عنوان برگزیده جایزه معرفی شدید. درباره برگزاری جایزههای ادبی برای ترجمه و تأثیر و نقشی که میتوانند ایفا کنند، میگویید؟
جایزه استاد ابوالحسن نجفی جایزهای نوپا است ولی در همین پنج سالی که از عمرش میگذرد توانسته به جایگاه برجستهای دست پیدا کند به چند دلیل؛ اول اینکه اعتبارش را از نام رفیع استاد نجفی دارد که دغدغههایش درباره زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست و به دلیل جامعالاطراف بودن بسیار تاثیرگذار بودند و همه با هر سطحی از سواد و گرایش با بخشی از آثار و اندیشههاشان آشنایی دارند.
اعتبار دوم این جایزه به شأن بالای داوران مستقل و خوشنام آن است که کارنامههای درخشانی در ترجمه ادبی دارند و امیدوارم مترجمان جوانی هم که برگزیده میشوند با انتخابها و کارنامهشان هرروز به اعتبار این جایزه اضافه کنند.
برای من افتخار بزرگی است که دو بار به فهرست نهایی این جایزه راه پیدا کردم، آن هم در شرایطی که تعداد مترجمان دقیق و خوشذوق هرروز بیشتر میشود. فکر میکنم هر هشت اثری که نامزد میشوند، برگزیدهاند و مخاطب میتواند به این فهرست اعتماد کند.
آسیبهای ترجمه و راه مقابله با آن
مهمترین آسیبهای حوزه ترجمه را چه چیزهایی میدانید و درباره این آسیبها توضیح میدهید؟
درباره آسیبها که ساعتها میشود صحبت کرد و صحبت هم کم نشدهاست. موازیکاری و ترجمههای مکرر بلایی است که همه ما دچارش شدهایم. خودم یکی دو جلد کتاب آماده چاپ را به دلیل اینکه همکار مترجم خوشنامی زودتر از من راهی بازار کرده بود، کنار گذاشتم. ولی مگر چندبار میشود این کار را کرد؟
ترجمه مجدد یا موازی با نگاه به سنت ترجمه در ایران کار غلطی نیست. اما در گذشته تعداد مترجمان خیلی کمتر بود، و وقتی دست به بازترجمه میزدند، دلیل و ادعای محکمی داشتند و بعد در مجلات به نقد و گفتوگو با هم میپرداختند، حالا گیرم جدلی هم میکردند. متنهایی هم که انتخاب میکردند، اکثراً شاهکارهای وزین تاریخ ادبیات بودند. مشکل امروز ما تعداد زیاد مترجمانی است که جزیرهای و بیخبر از هم کار میکنند، و چون همگی در انتخاب خودشان به جوایز ادبی یا موجهای خبری مشابهی وابستهاند، همین موج ترجمه را در کشور خودمان ایجاد میکنند و ناگزیر دچار مسابقه سرعت در انتشار کتاب میشوند که بعضاً بر کیفیت کتاب تاثیر میگذارد. خود مترجم هم فشار کاری زیادی را باید تحمل کند. بعد از ترجمه هم نقدهای سازندهای درکار نیست، مترجمهای موازیکار از هم پرهیز میکنند، یا گاهی شاهد نقدهای تخریبی و بی اساس هستیم که در نهایت کمکی به خواننده بلاتکلیف نمیکند.
فرزانه دوستی متولد ۱۳۵۹ در تهران، مترجم و پژوهشگر، دکتری زبان و ادبیات انگلیسی دارد و مدرس زبان انگلیسی است. نامزدی در دومین دوره جایزه ترجمه ادبی ابوالحسن نجفی (۱۳۹۶) برای کتاب «شبهای وحشی»، شایسته تقدیر ششمین جشنواره «نقد کتاب» (آبانماه ۱۳۸۸)، شایسته تقدیر دوازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهیان (۱۳۸۸)، برگزیده یازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهیان ایران(۱۳۸۷) و برنده جایزه اول پژوهش«بارقههای شرقی در آثار ایبسن» در جشنواره تئاتر تجربه، دانشگاه تهران (۱۳۸۷) از جمله دستاوردها و جوایز اوست.
«فریای هفت جزیره» نوشته جوزف کنراد، «حکایت بانوی آزرده» گزینه آثار جاناتان سوئیفت، «مبانی نشانهشناسی» رولان بارت، «شبهای وحشی: داستان روزهای آخر زندگی آدگار آلن پو، ارنست همینگوی، امیلی دیکینسون و مارک تواین» جویس کرول اوتس، «دوران طلایی» گزیده داستانهای جان چیور، «منظری به جهان» مجموعه داستانهای جان چیور و «تآتر بودگی» مجموعه مقالاتی درباره چیستی تئاتر از جمله آثار او هستند.
اخیرا کتاب «بیداری» نوشته کیت شوپن با ترجمه فرزانه دوستی برگزیده پنجمین دوره جایزه «ابوالحسن نجفی» شد. در پی این موضوع ایسنا گفتوگویی با این مترجم دارد که در پی میآید:
جایزهای نوپا اما برجسته!
شما پیشتر هم به عنوان نامزد جایزه ابوالحسن نجفی معرفی شده بودید و اینبار به عنوان برگزیده جایزه معرفی شدید. درباره برگزاری جایزههای ادبی برای ترجمه و تأثیر و نقشی که میتوانند ایفا کنند، میگویید؟
جایزه استاد ابوالحسن نجفی جایزهای نوپا است ولی در همین پنج سالی که از عمرش میگذرد توانسته به جایگاه برجستهای دست پیدا کند به چند دلیل؛ اول اینکه اعتبارش را از نام رفیع استاد نجفی دارد که دغدغههایش درباره زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست و به دلیل جامعالاطراف بودن بسیار تاثیرگذار بودند و همه با هر سطحی از سواد و گرایش با بخشی از آثار و اندیشههاشان آشنایی دارند.
اعتبار دوم این جایزه به شأن بالای داوران مستقل و خوشنام آن است که کارنامههای درخشانی در ترجمه ادبی دارند و امیدوارم مترجمان جوانی هم که برگزیده میشوند با انتخابها و کارنامهشان هرروز به اعتبار این جایزه اضافه کنند.
برای من افتخار بزرگی است که دو بار به فهرست نهایی این جایزه راه پیدا کردم، آن هم در شرایطی که تعداد مترجمان دقیق و خوشذوق هرروز بیشتر میشود. فکر میکنم هر هشت اثری که نامزد میشوند، برگزیدهاند و مخاطب میتواند به این فهرست اعتماد کند.
آسیبهای ترجمه و راه مقابله با آن
مهمترین آسیبهای حوزه ترجمه را چه چیزهایی میدانید و درباره این آسیبها توضیح میدهید؟
درباره آسیبها که ساعتها میشود صحبت کرد و صحبت هم کم نشدهاست. موازیکاری و ترجمههای مکرر بلایی است که همه ما دچارش شدهایم. خودم یکی دو جلد کتاب آماده چاپ را به دلیل اینکه همکار مترجم خوشنامی زودتر از من راهی بازار کرده بود، کنار گذاشتم. ولی مگر چندبار میشود این کار را کرد؟
ترجمه مجدد یا موازی با نگاه به سنت ترجمه در ایران کار غلطی نیست. اما در گذشته تعداد مترجمان خیلی کمتر بود، و وقتی دست به بازترجمه میزدند، دلیل و ادعای محکمی داشتند و بعد در مجلات به نقد و گفتوگو با هم میپرداختند، حالا گیرم جدلی هم میکردند. متنهایی هم که انتخاب میکردند، اکثراً شاهکارهای وزین تاریخ ادبیات بودند. مشکل امروز ما تعداد زیاد مترجمانی است که جزیرهای و بیخبر از هم کار میکنند، و چون همگی در انتخاب خودشان به جوایز ادبی یا موجهای خبری مشابهی وابستهاند، همین موج ترجمه را در کشور خودمان ایجاد میکنند و ناگزیر دچار مسابقه سرعت در انتشار کتاب میشوند که بعضاً بر کیفیت کتاب تاثیر میگذارد. خود مترجم هم فشار کاری زیادی را باید تحمل کند. بعد از ترجمه هم نقدهای سازندهای درکار نیست، مترجمهای موازیکار از هم پرهیز میکنند، یا گاهی شاهد نقدهای تخریبی و بی اساس هستیم که در نهایت کمکی به خواننده بلاتکلیف نمیکند.