- Jun
- 1,301
- 7,717
- مدالها
- 3
مینا از رمان فصل نارنجینسیم از رمان آیناز دختری شیطون و مغرور
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!مینا از رمان فصل نارنجینسیم از رمان آیناز دختری شیطون و مغرور
آتریسا از رمان خودم☺مینا از رمان فصل نارنجی
آنیا از رمان وانیا ملکه خواب هاآتریسا از رمان خودم☺
آتوسا از رمان خودم😵آنیا از رمان وانیا ملکه خواب ها
آرمان از رمان فصل نارنجیآتوسا از رمان خودم😵
نیما از رمان آیناز دختری شیطون و مغرورآرمان از رمان فصل نارنجی
آراز از رمان آس پیکنیما از رمان آیناز دختری شیطون و مغرور
زهره از رمان آیناز دختری شیطون و مغرورآراز از رمان آس پیک
هیوا تو رمان چیزهایی هم هستزهره از رمان آیناز دختری شیطون و مغرور
آرسان از رمان وانیا ملکه خوابهاهیوا تو رمان چیزهایی هم هست
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک