مشاعره مشاعره با حرف "ب"

[Raaz67]

بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند

که به بالایِ چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد

 

[نیما نصر]

بی‌ما تو به سر بری همه عمر

من بی‌تو گمان مبر که یکدم

بنشینم و صبر پیش گیرم

دنبالهٔ کار خویش گیرم

 

[ill_mah]

بگفتم: روز بی گاه است و ره بس دور، گفتا:رو
به من بنگر، به ره منگر، که من ره را نوردیدم

 

[Tara Motlagh]

به یاد سلام تو
لبانم همیشه ترند
و در انتظار گام‌هایت
چشمانم را در امتداد کوچه
وجب به وجب کاشته ام
ای ساده‌ترین!
از کدامین خیال عبور می‌کنی؟
راهی را نشانم بده
برای تو سبز مانده‌ام!

 

[ill_mah]

به هرچه می نگرم صورت تو می بینم
از این میان، همه در چشم من تو می آیی

 

[Tara Motlagh]

بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست
آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست

 

[ill_mah]

بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم
بسی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم

 

[Tara Motlagh]

به دریایی در افتادم که پایانش نمی‌بینم
به دردی مبتلا گشتم که درمانش نمی‌بینم

 

[ill_mah]

بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد
از پی دل بشد و سوخته پر باز آمد

 

[my lost friend]

باز آمدی خوش آمدی یار قشنگ ناز من
دو دیده فرش راهت کنم باز آمدی خوش آمدی
ای یار من دلدار من ای دلبر رعنای من باز آمدی خوش آمدی
هردم تمنای دلم ای بلبل شیرین سخن خوش آمدی خوش آمدی
ای شمس من ای شمس من ای ماه پری روی من خوش آمدی خوش آمدی
ای راز من، ناز من، نیاز من، ای محرم دل راز من باز آمدی خوش آمدی
ای نرگس مستانه ام منور کرده ای کاشانه ام خوش آمدی خوش آمدی