مشاعره مشاعره با حرف "ب"

[نیما نصر]

با لعل تو گفتم که علاجم لب نوش است
بشکفت که یا رب چه لبی نوش‌تر از من

 

[ill_mah]

باز هم عکس تو و صورت ماهت مثلاً
من تنها شده هم غرق نگاهت مثلاً

فکر صبح ام تو بیایی وسرت چادر سبز
الکی من بنشینم سر راهت مثلاً.....

چادرت را ببرد باد و کمی هــُـول شوی
باد برهم بزند موی سیاهت مثلاً

من خجالت بکشم، نه نه خجالت نکشم
بروم از چمدان، بعد کلاهت مثلاً....

حرکاتت همه در قاب دلم عکس شود
خنده‌ی پرنمک و گاه به گاهت مثلاً

با منیژه شدنت بیژن دیوانه شوم
یکسر از قصد بیفتم ته چاهت مثلا

یا امیرم شوی و کشور دل بگشایی
کهنه سرباز تو و عضو سپاهت مثلاً
کوچه خلوت شود آهسته ببوسم لب تووو
«بشود بوسه سرآغاز گناهت مثلاً»

 

[~swampflower~]

بوسه حرام است
دل گفت که محرم تر از این عشق کدام است؟
بوسیدمو درآغوش کشیدم
نامحرم من؟ محرمی وکارتمام است...

 

[Tara Motlagh]

بارها
مرورَت می کنم..!
همان جاکه
هرکسی
یک نفر را پنهان کرده،
همان جا که،
پنهان ترین جای دنیاست،
انتهای قلبم،
یکی در من
نفس می کِشد..!

 

[ill_mah]

بِنشســتم كه نويسم سخـن عشق و زِ دل
شعله اى درقلم افتاد كه طومار بسوخت..

 

[Tara Motlagh]

بهار آمده اما هوا هوای تو نیست

مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست

بـــه شوق شال و کلاه تو برف می آمد

و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست

نسیم با هوس رخت های روی طناب

به رقص آمده و دامن رهای تـو نیست

کنار این همه مهمان چقدر تنهایم!؟

میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست

 

[نیما نصر]

به حرمت نان و نمکى که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است
و طاقتت کوتاه !
نمک را بگذار برای من !
میخواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند !

 

[ill_mah]

بارها بار به دربار تو دارند رقیبان
من که بارت برم ای یار چرا بار ندارم

 

[نیما نصر]

بی‌آن‌که بوی تو مستم کند

تا ده می‌شمارم

انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب می‌خورند

و ترانه‌ای متولد می‌شود

که زاده‌ی دست‌های توست

شاعرم

به از تو سرودن معتادم

 

[~swampflower~]

برای عشق آغاز کردن
با هزاران گل رز آن را نازکردن
میشود آیا شیشه ی غم را شکست ؟
دلی را بدست آورد ....یا نه؟ بازهم باید دلی را شکست؟
حیران در این رقص کلمات مانده ام...
دل میگوید برو
عقل میگوید بمان