جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "ب"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"ب\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 25,604 بازدید, 1,004 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"ب\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2

به محشر چون سر خجلت برآرم از کفن‌ گویم‌​


که یارب‌ داغ هجران دیده‌ام‌ دیگر نسوزانم‌​

 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,799
مدال‌ها
7
بیچاره دلم بی کَس کز شوق رخت هر شب
بر خاک درت افتد در خون جگر خیزد
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,799
مدال‌ها
7
بار دگرش دیدم و در نامه نوشتم :

نزدیک رقیبانی و می بوسمت از دور
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
بلبل ز نظر بازی شبنم گله مند است
مسکین خبر از رخنه دیوار ندارد

در ملک رضا زخم زبان سایه بیدست
سرتاسر این بادیه یک خار ندارد
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا
هر که از خود شد جدا شد از غم عالم جدا

نان جو خور در بهشت جاودان پاینده باش
کز بهشت از خوردن گندم شده‌ست آدم جدا
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
به ماتم مانده‌ام با صد هزاران آرزو

آغوش بازم، مضطرب در حسرت بوییدنت
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,799
مدال‌ها
7
به رويم باز کن ميخانۀ چشمی که بستی را
ز رندي مثل من، پنهان نبايد کرد مستی را
نمي آيد به چشمم هيچ کَس غير از تو، اين يعنی
به لطف عشق تمرين مي کنم «يکتاپرستي» را
 
بالا پایین