مشاعره مشاعره با حرف "ت"

[Tara Motlagh]

تمامِ شهر دلم زیرِ گام‌های تو بود
که چشم‌های تو آغازِ ماجرای تو بود

تو رازهای مرا کوچه‌کوچه می‌دیدی
و کنجکاوی تو راز چشم‌های تو بود

میانِ قابِ تنم، پشتِ این نقابِ غریب
چه بود؟ عکسِ عقابی که در هوای تو بود

به فکرِ صیدِ تو بودن چه جرأتی می‌خواست
برایِ من که دلم طعمه‌ای برای تو بود

 

[نیما نصر]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای تو این چه نگاه کردن است

 

[ill_mah]

تو از آغاز مشکل بودی و من سادگی کردم
که این طفلِ دبستان، پای عشقت مرد بار آمد

 

[نیما نصر]

تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

 

[ill_mah]

تو باید سهم من باشی،اگر معیار،دل باشد
ولی دق‌داد تا دادت به من،تقدیرِ بی‌دقّت...

 

[worning.f]

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی

که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

( سعدی )

 

[pen lady]

تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت
سعدی

 

[Tara Motlagh]

تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی
و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم

 

[Tara Motlagh]

تو نفس نفس بر این دل هوسی دگر گماری

چه خوش است این صبوری چه کنم نمی‌گذاری

 

[ill_mah]

تو باران شدی، من زمین می شوم
تو صد جمله من، نقطه چین می شوم

فقط یک غزل مانده تا ما شدن
من آن واژه ی آخرین می شوم

مرا هم درین قصه بازی بده
تو مهتاب و من شب نشین می شوم

رهایم کن از این همه خستگی
بدم من ولی، بهترین می شوم