مشاعره مشاعره با حرف " ح "

[Tara Motlagh]

حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل
بانگ رسید کیست آن گفتم من غلام دل

شعله نور آن قمر می‌زد از شکاف در
بر دل و چشم رهگذر از بر نیک نام دل

 

[ستایش شهریوری]

حکایت تاب زلفان علی است
جهان مدهوش مژگان علی است

 

[Tara Motlagh]

حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
به سر نکوفته باشد درِ سرایی را

خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو خوشتر ندید جایی را...

 

[ستایش شهریوری]

حکایت من در مشت روزگار دچار
پرنده‌ای‌ست که پیش از رها شدن مرده است

 

[amir mohamad]

حکایت من در مشت روزگار دچار
پرنده‌ای‌ست که پیش از رها شدن مرده است

حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمِه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید

 

[Dijor]

حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمِه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید

حسرت گذشته همچو برنده‌ای بر زیر گلویم

حرف دیروز و فردا نیست، عمری‌ست بی تو بودم‌

 

[amir mohamad]

حسرت گذشته همچو برنده‌ای بر زیر گلویم

حرف دیروز و فردا نیست، عمری‌ست بی تو بودم‌

حدیث عشق در دفتر نگنجد
حساب عشق در محشر نگنجد

عجب می‌آیدم کین آتش عشق
چه سودایی است کاندر سرنگنجد

 

[Dijor]

حدیث عشق در دفتر نگنجد
حساب عشق در محشر نگنجد

عجب می‌آیدم کین آتش عشق
چه سودایی است کاندر سرنگنجد

حک می‌کنم بر روی بردی نام‌ تو

برد حیران می‌شود از زیبایی نام تو

 

[ستایش شهریوری]

حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمِه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید

حکایت تاب زلفان علی است
جهان مدهوش مژگان علی است

 

[amir mohamad]

حیرت شبنم درین گلزار عین حکمت است
رتبه بینایی هر ک.س به قدر حیرت است

خودنمایی غافلان را در بلا می افکند
پای خواب آلود تا ساکن بود بی آفت است