جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف " د"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \" د\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 21,488 بازدید, 687 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \" د\"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط کیـانـا.T

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دیده معطوف دهان غنچه دلدار کردم

روزه‌دار عشق بودم، من به هیچ افطار کردم

روبه‌رو کردم گل روی تو، با گل در گلستان

پیش چشم مردم گلزار، گل را خار کردم

شمع را گفتم تو را عیب، این که رازت بر زبان است
از خجالت آب شد او، تا من این اظهار کردم
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,814
مدال‌ها
7
دل بیدار من بر مردم خوابیده می‌گرید
بلی فهمیده بر احوال نافهمیده می‌گرید
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دعات گفتم و دشنام گر دهی سهل است
که با شکر دهنان خوش بود سوال و جواب
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هشیاری
چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت

دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دیر یا زود این عذاب ای جان به پایان می‌رسد
شاد باش! این رنج بی پایان به پایان می‌رسد

گرچه گاهی تندبادی شاخه‌ای را هم شکست
سرو می‌ماند ولی توفان به پایان می‌رسد

زندگی بر مردم آزاده ی بی آرزو
سخت می‌گیرد ولی آسان به پایان می‌رسد

داستان شمع با آتش روایت شد ولی
عاقبت با دیده‌ی گریان به پایان می‌رسد

سیل آه خلق، سدّ ظلم را خواهد شکست
قصه تاریخ بی‌سلطان به پایان می‌رسد
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دل من با نمِ پیشانیِ انگور خوش است
با دو خط شعر و دو تا زخمه ی تنبور خوش است

رویِ زخم دل من پینه ی شاعر شدن است
دلِ ما هم به همین وصله ی ناجور خوش است

دلِ غافل ! بنشین گوشه ای و شور بزن !
که به حالِ منِ آشفته فقط شور خوش است !!

خانه ام گورِ غریبی است که هر گوشه ی آن...
روحِ مردی ست که با یادِ تو در گور خوش است...

دور شو از من اگر وصلِ مرا می خواهی...
من صدای دهلم...نغمه ام از دور خوش است !!
 
بالا پایین