مشاعره مشاعره با حرف " ر "

[worning.f]

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

 

[pen lady]

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

 

[worning.f]

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

روی تو ک.س ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه ای هنوز و هزارت رقیب هست

 

[pen lady]

رسید مژده که ایامِ غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

 

[نیما نصر]

روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم
در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم

 

[pen lady]

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست
می ز خُمخانه به جوش آمد و می‌باید خواست

 

[worning.f]

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش

حافظ

 

[pen lady]

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

 

[Tara Motlagh]

روز اول بی‌هوا قلب مرا دزدید و رفت
روز دوم آمد و اسم مرا پرسید و رفت

روز سوم آخ ! خالی هم کنار لب گذاشت
دانه‌ دیوانگی را در دلم پاشید و رفت

روز چارم دانه‌ اش گل داد و او با زیرکی
آن غزل را از لبم نه ، از نگاهم چید و رفت

 

[pen lady]

روزی که به عجر آدم افتاد

از عرش خدا تو را فرستاد

تا با تو به سوز و ساز باشد

وقت خوش او نماز باشد