مشاعره مشاعره با حرف " غ "

[Tara Motlagh]

غم عالم نتواند به زمینش بزند
پرچمی را که غم عشق تو بالا ببرد

 

[amir mohamad]

غافل مشو ای دل،که نیازم با تست
پوشیده هزارگونه رازم با تست

حرمان شبی دراز و جایی خالی
زانم که حکایت درازم با تست

 

[Tara Motlagh]

غُربت با من
همان کار را می‌کند‌ که موریانه با سقف
ماه با کتان
سکته‌ی قلبی با ناظم حکمت.
گاهی به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم
که مرگ در آن رخ می‌دهد
پیراهَنم بی‌تو آه
سَرم بی تو آه
دَستم بی تو آه
دستم در اندیشه‌ی دستِ تو
از هوش می‌رود...!

 

[پایان]

غم عشق تو چو حسنت نپذیرد انجام

آری آغاز ندارد غم دیرینه ما

 

[amir mohamad]

غوطه در خون زند آن چشم که دیدن دانست
رزق دندان شود آن لب که مکیدن دانست

پوست بر پیکر خود چاک زند همچو انار
خون هر سوخته جانی که چکیدن دانست

 

[Tara Motlagh]

غمزه را گو که به تاراجِ دل ما نرود
ک.س به اقلیمِِ خراب از پیِ یغما نرود

ترکِ گلزارِ سرِ کوی تواَم ممکن نیست
عهد کردم که اگر سر برود، پا نرود

 

[amir mohamad]

غم فرستاده عشق است عزيزش داريد

كه غريب است و ز اقليم وفا میآید

 

[Tara Motlagh]

غیر از تو نگنجد به سرایی که تو باشی
جز تو همه محوند به جایی که تو باشی

در عشق، حسد نیست مگر بر دو مقامم
آن‌جا که نه من باشم و جایی که تو باشی

 

[amir mohamad]

غزلم نام تو را برده و دل میبازد
تو شدی عشق من و عشق به خود می نازد

 

[Tara Motlagh]

غبارِ هیچ‌گردِ ره نی‌ام در چشمِ ک.س،‌لیکن

خیال‌ِآیینه‌ای دارم که در گلشن نمی‌گنجم