مشاعره مشاعره با حرف " ق "

[amir mohamad]

قدم به کوچهٔ دیوانگی بزن چندی
که عقل بر سر بازار عشق حیران است

وجود آدمی از عشق می‌رسد به کمال
گر این کمال نیابی، کمال نقصان است

 

[پایان]

قم*ار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس

ک.س از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

 

[amir mohamad]

قاصدی کو که پیامی برِ دل‌دار برد
سوی گلشن خبر مرغ گرفتار برد

یوسفی کو که به گلبانگ خریداری خویش
سی*ن*ه‌چاکم چو گل از خانه به بازار برد

 

[پایان]

قاصدک! شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه ی باغ سمت آن نرگس مسـ*ـت

و بخوان در گوشش و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد

 

[Serenya]

قدر آن خاک ندارم که بر او می‌گذری
که به هر وقت همی بوسه دهد بر پایت...

 

[amir mohamad]

قومی ز پی مذهب و دین می‌سوزند
قومی ز برای حور عین میسوزند

من شاهد و می دارم و باغی چو بهشت
ویشان همه در حسرت این میسوزند

 

[پایان]

قاصدک در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب

 

[amir mohamad]

قاصدک شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه ی باغ،سمت آن نرگس مسـ*ـت
و بخوان در گوشش و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد

 

[پایان]

قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
قدر گل بلبل شناسد قدر قنبر یاعلی

 

[ill_mah]

قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که می‌خندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!

نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!

تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!🌿