جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مشاعره مشاعره با حرف " م "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \" م \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,700 بازدید, 705 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \" م \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .AikA.

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,078
مدال‌ها
3
مردان هنوز از رنج‌هایِ ایل می‌گویند‌‌‌..
روزی که چشمت لرزه بر اندامِ خان انداخت!
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,078
مدال‌ها
3
مبادا یارب آن روزی که من از چشم یار افتم
که گر از چشم یار افتم ز چشم اعتبار افتم

شراب لطف پر در جام می‌ریزی و می‌ترسم
که زود آخر شود این باده و من در خمار افتم

به مجلس می‌روم اندیشناک ای عشق آتش دم
بدم بر من فسونی تا قبول طبع یار افتم

ز یمن عشق بر وضع جهان خوش خنده‌ها کردم
معاذالله اگر روزی به دست روزگار افتم

تظلم آنقدر دارم میان راهت افتاده
که چندانی نگه داری که من بر یک کنار افتم

عجب کیفیتی دارم بلند از عشق و می‌ترسم
که چون منصور حرفی گویم و در پای دار افتم

دگر روز سواری آمد و شد وقت آن وحشی
که او تازد به صحرا من به راه انتظار افتم
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,078
مدال‌ها
3
من دهکده ای دورم و تو مثل قطاری
تنها هیجانم شده ای ، گاه گداری

لب های تو کشف همه ی جاذبه ها بود
وقتی که به لبخند تو افتاد اناری

در معرض لبخند تو بسیار شبیه است
احوال دلِ دلهره دارم به شکاری

در ذهن زمان درکِ دل تنگِ من این است:
معصومیت جوجه، در اندیشه ی ماری

رفتار زمان با من متروکه ی خاموش
بادی که گذر می کند از روی مزاری

حس می کنم این خانه مرا می خورد آخر
مثل بشرِ عصرِ حجر در دل غاری

زاینده ی زاری شده طبعی که طرب داشت
این قابله بعد از تو شده "خاک سپاری"

وقتی که نباشی گذر عمر به چشمم
هرچند غنیمت ، نمی ارزد دو هزاری

در هر مطبی رای پزشکان من این است ؛
دلتنگ! به دیوانگیِ محض دچاری

تنهایی من مشکلِ فقدانِ بشر نیست
گفتم به همه خیر ، که گویم به تو آری
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,078
مدال‌ها
3
مي بيني ام وقتي به مويم برف غم باشد
روزي كه پشتم مثل پشت كوه خم باشد

با تو شبي از حسرت امروز خواهم گفت
وقتي كه حرفم محض پيري محترم باشد

مي گويم از روزي كه خوردم حرفهايم را
ترجيح ميدادم كه نانم در قلم باشد

روزي كه گريان از خيابان آمدي گفتي
نفرين به شهري كه سگي در هر قدم باشد

يادت مي آرم گفتي اميد بهاري نيست
وقتي زمستان و زمستان پشت هم باشد

آن روز وقتي سروهاي سبز را ديديم
شكرخدا شب رفته بايد صبحدم باشد

چاي از دهان افتاد ول كن شايد آن فرصت
روزي براي كودكانت مغتنم باشد

ميخواستم از بوسه بنويسم هراسيدم
توي كتابم بيتي از اين شعر كم باشد
 
بالا پایین