مشاعره مشاعره با حرف " م "

[آراد]

مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم

 

[mobina01]

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود آخرت کار که کشت

 

[آراد]

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

[amir mohamad]

ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
چون شمع به پروانه مظلوم رسیدیم

یک حمله مردانه مستانه بکردیم
تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم

 

[آراد]

مگوی آن سخن کاندران سودنیست

کزین آتشت بهره جز دود نیست

 

[amir mohamad]

مگوی آن سخن کاندران سودنیست

کزین آتشت بهره جز دود نیست

مستیم و نداریم غم سود و زیان را
هر شب بفروشیم به جامی دو جهان را

چون کوزه سربسته پنهان شده در خاک
یک عمر ز ترس همه بستیم دهان را

 

[آراد]

میل من سویِ وصال و قصد او سویِ فراق

تَرکِ کامِ خود گرفتم تا برآید کامِ دوست

 

[amir mohamad]

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است

 

[آراد]

ما به بغداد جهان لاف اناالحق میزدیم

پیش از آن کان گیر ودار و گیر ونکته منصور بود

 

[amir mohamad]

ما به بغداد جهان لاف اناالحق میزدیم

پیش از آن کان گیر ودار و گیر ونکته منصور بود

ما خسته جان از فرقت جانانه‌ایم
با وجود اینکه با جانانه در یک خانه‌ایم

خویش را بدنام کردیم و به بدنامی خوشیم
عاقلان از ما بپرهیزید ما دیوانه‌ایم