مشاعره مشاعره با حرف " ه "

[Tara Motlagh]

همین که حوصله شعر خواندنی داریم
غنیمت است در این روزگار بی برکت

 

[پایان]

هرچه بد کردی به من انگار عاشق‌تر شدم
از نگاه سرد تو بسیار عاشق‌تر شدم

گرچه رفتم تا فراموشت کنم اما نشد
با خیالت روز و شب بسیار عاشق‌تر شدم

 

[ill_mah]

‌هوایت می زند بر سر،
دلم دیوانه می گردد
چه عطری در هوایت هست؟!
نمیدانم نمیدانم ...
‌

 

[پایان]

هر که در بادیه‌ی عشق تو سرگردان شد
همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد

 

[Tara Motlagh]

هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند
غمزه‌اش صد فتنه در هر گوشه‌ای پیدا کند

از می سودای چشمت خوش برآید جان من
سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند

 

[نیما نصر]

هم روزنامه، غرق دروغ و دریدگی است
هم ماهواره‌های درین بیکران رها
گهواره‌ی دروغ، زمین بود پیش ازین
و اکنون، فضای خالیِ بین ستاره‌ها

طفلی به نام شادی
دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۵۹.

 

[پایان]

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

 

[amir mohamad]

هر شب بسر کوی تو از پای در افتم
وز شوق تو آهی زنم و بی خبر افتم

گر بار غم اینست، که من میکشم از تو
بالله که اگر کوه شوم از کمر افتم

 

[پایان]

هشدار که گر وسوسه عقل کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

 

[Tara Motlagh]

هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست

دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست