مشاعره مشاعره با حرف "ی"

[Tara Motlagh]

یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد

 

[پایان]

یادم معطر می شود وقتی که یادت می کنم
ای یاد تو مستانگی هشیار مگذارم مرا

 

[mobina01]

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید

حافظ

 

[mobina01]

یک دو جامم دی سحر گه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

حافظ

 

[mobina01]

یار مفروش به دنیا که بسی یود نکرد
آنکه یوسف به زرِ ناسره بفروخته بود
حافظ

 

[mobina01]

یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن ز انسان که کردی بر خلیل

حافظ

 

[پایان]

یارب چه بلا که عشق یارست
زو عقل به درد و جان فکارست

 

[لِئا.]

یک یک نفست زمان تو خواهد بود
یک یک قدمت مکان تو خواهد بود
هر چیزی که در فکرت می‌آید
آن چیز همه جهان تو خواهد بود

 

[dina.m]

یار بادت توفیق، روزبهی با تو رفیق
دولتت بادا حریف، دشمنت غیشه و نال

 

[Tara Motlagh]

یادت چہ گرد و خاڪی بہ پا ڪرده در دلم

انڪَار هزار هزار اسبِ وحشی دویده‌اند