- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدالها
- 2
یک چشم به گردابت و یک چشم به ساحلیاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایتها بود
یاد باد آنکه نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
گیرم که دل اینست به دریا زدن این نیست
تو یک تن و من یک تن از این رابطه چیزی
عشق است ولی قصه ی یک جان دو تن این نیست
منزوی