- Aug
- 1,079
- 430
- مدالها
- 4
آن در دو رسته در حدیث آمدای گلبن بوستان روحانی
مشغول بکردی از گلستانم
آن در دورسته در حديث آمد
وز دیده بیوفتاد مرجانم
***
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!آن در دو رسته در حدیث آمدای گلبن بوستان روحانی
مشغول بکردی از گلستانم
آن در دورسته در حديث آمد
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کردآن در دو رسته در حدیث آمد
وز دیده بیوفتاد مرجانم
***
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفتخواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
****
عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیستعشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
****
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالتفرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه سنگ ریزه ها
****
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
هر چه آیینه به توصیف تو جان کند نشدهر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق، حلالت
***
هر چه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ستهر چه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم
به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد
***
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرچشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست
جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
***
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
ای بی وفای سنگ دل قدر ناشناس!با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ ، هیچ اینجا به تو مانند نشد
***
ای بی وفای سنگ دل قدر ناشناس!
تو بگو من به تو مشتاقترم یا تو به من؟نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک