مشاعره مشاعره با "ک"

[پایان]

ک.س مشکل اسرار اجل را نگشاد

ک.س یک قدم از دایره بیرون ننهاد

من می‌نگرم ز مبتدی تا استاد

عجز است به دست هرکه از مادر زاد

 

[Tara Motlagh]

کوه‌ها با هم‌اند و تنهایند
همچو ما، با همانِ تنهایان

 

[پایان]

کاش می‌ شد در آسمان ها پر کشید
چون عقابی ابرها را هم درید

پر کشید و در حضورت جان سپرد
لحظه ی آخر دو چشمان تو دید

 

[Tara Motlagh]

کوه غم شد آب از فریاد عالم سوزِ من
کیست دیگر در دل شبها به فریادم رسد

 

[پایان]

کنم از بهر تو دانسته خلاف دل خویش
چون خلاف دل دانای تو نتوان کردن

گرچه کفر است ز بس سرکشیت می‌ترسم
کز خدا نیز تمنای تو نتوان کردن

 

[amir mohamad]

کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد
تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی

کاش میشد جان دهد عاشق به پای عاشقی
تا هر بی یال و کوپالی نگوید عاشقم

 

[پایان]

کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد

هیچ کسی راز غنچه‌ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت

 

[ill_mah]

کفر است به لب‌های تو هنگام مناجات
یک شهر جدا مانده‌ای از مقصد آیات

بهتر که نگاهم به نگاهت نمی‌افتد
چشمان تو کبریت و من انبار مهمّات

لبخند تو نغز است و چنین نقض نموده‌ست
هرحکم که دور از نظرت کرده‌ام اثبات

در پیچ و خم راه اگر گم شده بودیم
قرآن که گشودیم، رسیدیم به جنّات

در کشور آغوشت اگر رهگذری هست
هرگز نبَرد کاش ز لبخند تو سوغات

صد مرتبه از این همه احساس گذشتی
من مانده‌ام و حسرت یک پلک مراعات

 

[پایان]

کدام حادثه ما را
به سنگفرش خیابان
پرچ کرده است
وقتی که انتظار
بی معنی است

 

[ill_mah]

کاش عشقت شده بودم که دلت جایم بود
بغل اسم تو در دفترت امضایم بود

قایقی میشدم و گاه تو را میبردم
خنده‌ات همسفری با من و دریایم بود

تو تمام نفسم میشدی و سی*ن*ه‌ی من
از هوای تو در اکسیژن دنیایم بود

کوچه‌ی خلوت و من منتظر آمدنت
اشک و آهی که در این کوچه به لبهایم بود

سخت در حال و هوای تب حسرت بودم
که چه میشد اگر آغوش تنت جایم بود؟!

ناگهان آمدی و خوب نگاهت کردم
دیدم از هرچه در آن دلبر زیبایم بود!

چشم تو خیره به من حالت عاشق شدن است
این همان لحظه‌ی نابی است که رویایم بود..