مشاعره مشاعره با "گ"

[پایان]

گیسو به هم بریز و
جهانى ز هم بپاش
معشوقه بودن است و
بریز و بپاش ها..!

 

[پایان]

گر پای سرو و دامن یاری گرفته ای
از محنت زمانه کناری گرفته ای

آگه نیی که در چه نفس سود عمر تست
از هر نفس اگر نه عیاری گرفته ای

 

[leylii]

گیسوان تو شبیه است به شب اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد...

 

[پایان]

گیرم ز خلق روی به هامون کند کسی
از دست خود کجا رود و چون کند کسی

 

[amir mohamad]

گر جمال دوست نبود، با خیالش هم خوشم
خانه درویش را شمعی به از مهتاب نیست

 

[پایان]

گم شدم در گیر و دار آرزو های خودم

تا به تنهایی رسیدم باز با پای خودم

 

[Tara Motlagh]

گم شدم در خود نمی‌دانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم

سایه‌ای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم

 

[پایان]

گرچه در دیده تر جای تو نتوان کردن

به همین قطع تمنای تو نتوان کردن

 

[leylii]

گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

 

[پایان]

گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط

رفتن از ره به زبان تو غلط بود غلط