- Jun
- 2,635
- 16,292
- مدالها
- 6
گوش کن از من و بر همچو منی گوش نکن
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!گشنمهام همچو شیری با شکم خالیگوش کن از من و بر همچو منی گوش نکن
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم
گریختهام ز این روزگار طاقتفرسا
ای خدا نیست دل ما متعلق به این روزگار
گر عقل پشت حرف دل اما نمیگذاشتگفتم چه چاره سازم، با عشقِ چارهسوزت؟
گفتا که چاره آورد این کارها به روزت
گفتم که سوخت جانم، در آتش فراقت
گفتا که کار خامست، باید جفا هنوزت
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک