- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدالها
- 2
چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبانچو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
که رخ چو آفتابش بکشد چراغها را
برو ای دل سبکرو به یمن به دلبر من
بِرِسان سلام و خدمت، تو عقیق بیبها را
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبانچو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
چو باد، عزم سر کوی یار خواهم کردچو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان
که رخ چو آفتابش بکشد چراغها را
برو ای دل سبکرو به یمن به دلبر من
بِرِسان سلام و خدمت، تو عقیق بیبها را
چون کنم معشوق عیار آمدستچو باد، عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
به بی می و معشوق عمر میگذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آوردچون کنم معشوق عیار آمدست
دشنه در کف سوی بازار آمدست
دشنهٔ او تشنهٔ خون دل است
لاجرم خونریز و خونخوار آمدست
عطار
چند دارد دل از اندوه جهان نا شادمچه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟
چه کنی با من و با کلبه درویشی منچه کسی زخم مرا بعد تو مرحم بشود
نه گمانم که کسی غیر تو همدم بشود
دوری ات از همه مسئله ها سخت تر است
کاش بین من و تو فاصله ها کم بشود
می تواند که به یکباره تورا پیر کند
لحظه ی رفتن اگر عشق مُصمم بشود
وعده های سر خرمن همه ارزانی باد
عهد آنگاه قشنگ است که محکم بشود
غم دوری تو بودش که به تاراجم برد
در دل کوه که اگر غم برود خمبشود
تشنه شعله ای از آتش لبهای توام
وای اگر فرصت دیدار فراهم بشود
موی پرپیچ و خمش طاقت مارا فرسود
کاش آن سلسله ی زلف منظم بشود
این که دل میبری و می شکنی عیب تو نیست
دل من خود نمی خواست که آدم بشود
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک