- Aug
- 3,898
- 6,481
- مدالها
- 3
تب ۱۷۹۳
تب ۱۷۹۳ قصه تبی است که ناگهان در فیلادلفیا شایع میشود و همه را از کار و زندگی میاندازد. آدمها توی کوچه و خیابان روی زمین میافتند و از تب میسوزند. بعضیها جانشان را از دست میدهند و بعضیها عزیزانشان را. مادر ماتیلدا میخواهد او را به ییلاق بفرستد. جایی که خبری از تب نباشد اما در عوض ماتیلدا سر از بیمارستان درمیآورد. بهرحال او راهی ندارد، باید بتواند برگردد. مادرش را پیدا کند و دوباره قهوهخانه خانوادگیشان را راه بیندازد… این داستان، شبیه این روزهای ایران است که گرفتار کرونا شده و با خواندنش، میتوانید امید را به رگهایتان تزریق کنید.
من نجود هستم، ده ساله و طلاق گرفته
داستان نجود یک داستان کوتاه، تاثیرگذار و واقعی است. این داستان درباره دختری است که به اجبار خانوادهاش به عقد مردی درمیآید و آنچه باید زندگی مشترک نام داشته باشد، به جز سختی، بدبختی و درد برای او چیزی ندارد. نجود خوش شانس است که وقتی میخواهد از زندگی وحشتناکش فرار کند با وکیلی موفق و کارکشته آشنا میشود که به او کمک میکند. من نجود هستم، ده ساله و طلاق گرفته
را بخوانید. نه به این دلیل که بدانید چه بر سر او آمد بلکه به این دلیل که بیاموزد چگونه باید از حقتان دفاع کنید.