جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه معرفی کتاب، متن برگزیده

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط Rozaleh با نام معرفی کتاب، متن برگزیده ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,549 بازدید, 367 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع معرفی کتاب، متن برگزیده
نویسنده موضوع Rozaleh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Rozaleh
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
کی می‌توانست اعتراض کند؟ حتی نمی‌توانستی اعتراض کنی زیرا همه‌چیز قانونی بود، فقط خود اعتراض غیرقانونی بود.

فونتامارا – اینیاتسیو سیلونه
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
از کجا نیرو بگیرم تا بتوانم فردا، پس فردا، همه روزهای آینده زندگی کنم؟

خانواده تیبو – روژه مارتن دوگار
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
درد و رنجی که با گذشت سالیان دراز در روحش روی هم انباشه بود، او را مانند سنگ، محکم و سنگین کرده بود. کسی قدرت نداشت این سنگ را از جایش تکان دهد.

یک مشت تمشک – اینیاتسیو سیلونه
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
آن اوائل فشار دردآوری تحمل می‌کردم. بعد، کم‌کم، دیگر هرجور حساسیتی را از دست دادم. گمان کنم لازم بود که این جور بشود وگرنه محال بود بتوانم دوام بیاورم. می‌دانید: جهودها برای من شکل یک «واحد» را داشتند، نه شکل موجودات انسانی را. فکر من فقط روی جنبه‌ی فنی وظیفه‌ام متمرکز می‌شد. کم و بیش مثل خلبانی که بمب‌هایش را روی شهری ول می‌کند.

مرگ کسب و کار من است – روبر مرل
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
دنیا به این صورت که ساخته شده است قابل تحمل نیست. برای همین است که من احتیاج به ماه دارم، یا به خوشبختی، یا به عمر ابد، به چیزی که شاید دیوانگی باشد اما از این دنیا نباشد.

کالیگولا – آلبر کامو
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
باید به یاد داشته باشید چه هستید و انتخاب کرده‌اید چه بشوید، و بدانید اهمیت آنچه را انجام می‌دهید چیست. نسل انسان پاره‌ای جنگ‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها دارد که نظامی نیست و آن‌ها را در کتاب‌های تاریخ نمی‌نویسند. وقتی تلاش می‌کنید تصمیم بگیرید این را به یاد داشته باشید.

استونر – جان ویلیامز
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
ما به امید آینده زندگی می‌کنیم؛ به امید «فردا»، «بعدها»، «هنگامی که دستت به جایی بند شد»، «وقتی پا به سن گذاشتی خودت می‌فهمی». این تردیدها دلپذیرند زیرا همگی به مرگ می‌انجامند، چون سرانجام روزی فرا می‌رسد که انسان جوانی خود را در می‌یابد و می‌گوید سی ساله شده است. درست در همین هنگام است که خود را در موقعیت زمانی می‌بیند، در آن جایگزین می‌شود، در می‌یابد که دیگر باید خط منحنی را بپیماید، به زمان وابسته شده است و میانه‌ی گرداب هراس، بدترین دشمن خود را شناسایی می‌کند. فردا، او آرزوی فردا را دارد در حالی که باید با تمامی وجودش از آن بگریزد و این عصیان نفسانی همان پوچ است.

افسانه سیزیف – آلبر کامو
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
حتی نمی‌توانست بداند که زنده است چون مثل مرده‌ها زندگی می‌کرد.

بیگانه – آلبر کامو
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
یکی از نخستین اتفاقاتی که بعد از عاشق شدن رخ می‌دهد، تغییر شدید در خودآگاهی انسان است: «محبوب» شما به قول روان شناسان «معنایی خاص» پیدا می‌کند، و به موجودی بدیع، منحصر به فرد و بسیار مهم بدل می‌شود. به قول یکی از مردان دلباخته: «تمام دنیایم تغییر یافته و محور جدیدی پیدا کرده بود به نام مرلین.» توصیف رومئوی شکسپیر از محبوبش موجزتر و پربارتر است: «ژولیت خورشید است.»

چرا عاشق می‌شویم – هلن فیشر
 
موضوع نویسنده

Rozaleh

سطح
0
 
گوینده انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
956
709
مدال‌ها
2
برای اغلب انسان‌ها زندگی شکنجه‌ای است که تحمل می‌کنند، بی‌آن‌که متوجه شوند چیزی غمگین از میان پرده‌ی شاد پدید می‌آید که به لطیفه شبیه است و انسان هنگام شست‌وشوی جنازه برای خود تعریف می‌کند تا پلی بر سکوت شب و تعهد در قبال بیداران بزند. زندگی را چونان دره‌ی اشک نگریستن، همیشه از نظر من بی‌حاصل بود: البته که زندگی دره‌ی اشک است، اما به ندرت در این دره اشک می‌ریزند.

دلواپسی – فرناندو پسوآ
 
بالا پایین