جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب معرفی کتاب به امید دل بستم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط آرشیت با نام معرفی کتاب به امید دل بستم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 748 بازدید, 26 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع معرفی کتاب به امید دل بستم
نویسنده موضوع آرشیت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آرشیت
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره رمان به امید دل بستم
از آن‌جا که مخاطبان رمان به امید دل بستم بیشتر نوجوانان و جوانان هستند، نشریات دانش‌‌آموزی و دانشجویی بسیاری همچون Plaid Line ،The Academy Chronicle و The College Reporter مرورهای مثبت و تحسین‌آمیزی درباره‌ی این کتاب منتشر کرده‌اند. در «گودریدز» هم نظرات و مرورهای مثبتی از رمان به امید دل بستم دیده می‌شود. این رمان نامزد جایزه‌ی گودریدز نیز شده است.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
بخشی از متن کتاب به امید دل بستم
«یادم نمی‌آید بیدار شده باشم یا اصلاً خوابیده باشم. واردِ دنیای دیگر و شکل دیگری می‌شوم. انگار که از این دنیا فاصله گرفته‌ام، روی یک دانه شن یا ابری که خیلی به زمین نزدیک است تمرکز کرده‌ام و ناگهان به یاد آوردم کجا هستم. گل‌های وحشی و علف‌های بلند در سرتاسر زمین رشد کرده‌اند و ذره‌ای از شهرنشینی به این زمین نفوذ نکرده است. پرنده‌ها آواز می‌خوانند، حیواناتِ کوچک دنبال غذا می‌گردند و درخت‌ها، مرتع را قاب گرفته‌اند. آسمان لبهٔ بوم به کوه‌ها می‌رسد و دیگر هیچ نیست جز آب.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
«وای، چه خوب.» باد، صدایی را هم همراه با خود می‌آورد. من به عطر اقیانوس روی می‌کنم و رنگ آبی که در خط ساحلی کف می‌شود. «بیدار شدی.»
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
پسری کنارم نشسته و به منظرهٔ دیگری چشم دوخته و گلدانی را با آستین‌های یک ژاکتِ دزدیده شده کفِ دو دستش گرفته است.

سؤال می‌کنم: «من دارم خواب می‌بینم؟»

سر تکان می‌دهد.

«من تابه‌حال در رؤیای هیچ‌ک.س نبودم.»
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
می‌گوید: «فکر نمی‌کنم این رؤیایِ من باشه. به نظرم رؤیایِ تو هم هست. مثلِ دو نقاشی که از پسِ قاب‌هایشان با هم تلاقی کردند.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
دوباره به مزرعه خیره می‌شوم، به زندگی و نوری که در آن جریان دارد. سپس به دریایِ بی‌کرانِ او روی می‌کنم؛ بوی شوری و ابرهایی که در دوردست‌ها دارند شکل می‌گیرند.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
می‌گوید: «می‌خوام کُر رو هم بیارم پیش خودم. اینجا خیلی دنجه و به‌جز صدای موج‌ها خیلی بی‌سروصداست.» او به آب‌های آرام و شن‌های تیره اشاره می‌کند. من اما وقتی صحبت می‌کند به صورتش نگاه می‌کنم. لب‌هایش کمی از هم فاصله می‌گیرند و گوشه‌های لبش از فکر اینکه سی هم روی این سنگ‌ها با او قدم بزند بالا می‌رود.»
 
بالا پایین