جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {مغز مریض} اثر •مهرانه عسکری کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط 🔗مهرانه عسکری 📎.♡ با نام {مغز مریض} اثر •مهرانه عسکری کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 973 بازدید, 22 پاسخ و 11 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {مغز مریض} اثر •مهرانه عسکری کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع 🔗مهرانه عسکری 📎.♡
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
سخنم این است که چه کم گذاشته‌ام در این رابطه‌ای که یک طرفه بود.
چه کم گذاشتم که دخترکان مو شرابی و بلوند دلت را با آن لب‌های سرخ‌شان بردند.
دلم می‌خواهد بداند چه مقدار عاشقی وسط میز قمارت نگذاشت که بازی را به هم زدی.
دلم می‌خواهد بداند چه داشتند و نداشتم که رو برگرداندی و به داشته‌های ناشناخته آن‌ها نگاه کردی و دل بستی؛ البته مطمئنم با شناختی که جدیداً از تو یافته‌ام دل بستنت به آن‌ها هم زودگذر است.
عکس‌هایمان را که نگاه می‌کنم، نگاه من همیشه سمت توست و تو فقط خودت را می‌بینی، خودت و آن عروسک‌های مورد قبول و پذیرش جامعه‌ای که مانند تو هستند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
از خواسته‌های دیگر دلم این است که می‌خواهد بداند چه کار کرده است که دلت نگاهش هم نمی‌کند.
دل که برده‌ام، دل که داده‌ بودی، پس چرا دل را پس گرفتی؟!
باید با بغض بر سر مغازه‌ی دلم برچسب
«جنس خریداری شده پس گرفتنی نیست»
را می‌زدم که این‌گونه ولم نمی‌کردی.
باید مانند مغازه داران با سیاست می‌گرفتمت و با چونه زدن های بی‌پایان نگه‌ات می‌داشتم.
دلم می‌خواهد یک فلش بک به آن موقع که دختران مختلف در حال عشوه ریختن بر سر تو بودند بزنیم و با جدیت و غیرت یک مرد، یا شاید هم زن آن‌ها را سر جای‌شان بکوبیم. اینطوری شاید، هنوز زمان طولانی‌تری مال من بودی، مال من و دل صاحب مرده‌ام که گوش کن به حرف من نیست.
نمی‌فهمد که رفته‌ای و برنمی‌گردی.
نمی‌فهمد که الان برای غیرت خرج کردن دیر است.
به اندازه تمام آن لحظه‌های شرم زدگی‌ام دیر است، جان دلم.
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,043
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.

[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین