جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط DLNZ با نام {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,094 بازدید, 30 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
بین این همه شلوغی
یک نفر باشد که مرا بفهمد بس است.
این نوشته‌ها شاهد تنهایی‌ام است، گله‌ای نیست!
روزها دوره‌ی رنگین کمان‌هاست.
تنهایی من کمی نوشته کم داشت.
این نوشته‌ها چند قطره باران کم داشت!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
شاید این لحظه که هیچ‌کَس نمی‌داند که چه می‌کنم، کسی باشد که فکرش به
من مشغول باشدا
چه خیالی دارم که در فکر خیال دارم تو به من احساس داری.
کاش جواب سؤال‌هایم را می‌دادی!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
آخر قصه چه تلخ است، چه بی‌پایان است.
من به این حس قشنگ عاشقی محتاجم
تو و من در ره این عشق چه دردها دیده‌ایم.
من و تو با دل بیمار چه کارها کرده‌ایم.
گر دلم از دل پردرد تو دور بود، ببخش
من دلم را به فریاد دل پاک تو با عشق رساندم.
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
اگه عاشقی عشقت رو با رفتنت امتحان نکن!
من رفتم و رفتنم شوخی بود اما... .
نمی‌دانم چرا همیشگی شد.
خواست من نبود؛ انگار تقصیر تقدیر بود!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
من همانم که روزی دل خوش داشت.
من همانم که خوشی را با خود بهر هرکَس که نداشت می‌بردم،
من همانم که نهال عشق را پربار می‌کردم
من همانم اما... با تغییر!
با دلی مرده ز عشق، مرده از خوش بودن. مرده‌ای که هنوز در حال زندگی‌ست!
این اسمش زندگی نیست، بردگی‌ست...!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
کامم را با قهوه‌ای تلخ و شاید گاهی با مرور خاطرات تلخ شیرین می‌کنم. نخندید به اخلاق و عادات خنده‌دارم!
من و خاطراتم در زیر نقاب لبخند و قه‌قه تلخ‌تر از زهر می‌مانیم. سرزمین قلبت را هیچ‌گاه از عشق خالی نکن!
آن‌جا تنها معبودگاه عشق می‌باشد، به آن احترام بگذار. عشق هر لحظه از آن می‌گذرد؛ آن را تنها مگذار. عشق اگر تنها بماند رسوا می‌شود، ذهنت را درگیر می‌کند. خواب را از چشمانت می‌گیرد.
بی‌امان نفس‌های سخت می‌کشی بی‌قراری می‌کنی تا آن را پیدا کنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
من همان فنجان قهوه‌ی تلخی در دستت هستم.
که بی‌حواس مرا بین دستانت نگه داشتی و خیره به جای نامعلوم.
آری! این روزها به جای شیرین کردن نامت با شکلات ذهنت را با خاطرات تلخ
این روزها را که بدون من می‌گذرانی با همان قهوه که نامت را تلخ می‌کند، تلخ می‌کنی.
آری! من همان قهوه‌ی تلخ ذهن تو هستم!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
من در خودم به دنبال تو می‌گردم؛
تو ذهنم را، خاطراتم را، تفکراتم را، همه‌ی وجودم را، مملو از محبت خالصانه‌ات لبریز کردی و من برای فراموش کردنت فقط باید خود را فراموش کنم!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
حرمت‌شکنی کار زبان است
کار دل تو، دل شکنی بود
من عقل از دست داده‌ام، بانو
تو بمان برای عشقی که دم از آن می‌زدی بجنگ!
تو بمان برای ماندن معشوقه‌ات بجنگ!
نذار او را با خود ببرند حسودانت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
مرا امروز لبخندی نیست.
مرا امروز آهی ز عمق دل شکسته‌ام
مرا امروز زمزمه‌های غمگین و ناراحتم
مرا امروز اشک‌های بر روی گونه‌ام
مرا امروز یار تنهاییم، غمم.
مرا امروز و روزهای دگر همراهی می‌کند.
 
بالا پایین