جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد آثار کاربران [من سایکوپات هستم] اثر (خاتون کاربر انجمن رمان‌بوک)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد کتاب کاربران توسط خاتون؛ با نام [من سایکوپات هستم] اثر (خاتون کاربر انجمن رمان‌بوک) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 227 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد کتاب کاربران
نام موضوع [من سایکوپات هستم] اثر (خاتون کاربر انجمن رمان‌بوک)
نویسنده موضوع خاتون؛
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شکارچی
موضوع نویسنده

خاتون؛

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
70
2,590
مدال‌ها
2
نام رمان: من سایکوپات هستم
نویسنده: خاتون؛
ژانر: جنایی، معمایی
خلاصه:
قتل‌های پی‌در‌پی در سراسر پایتخت، شهر را در سکوت و ترس فرو می‌برد. جنازه‌هایی که با سری بریده شده در جای‌جای این کلان‌شهر بزرگ رها می‌شوند محب شفیق، سرگرد اداره‌ی آگاهی را وارد پرونده‌ای می‌کند که بی‌ربط به بیست سال پیش نیست!
نامه‌هایی که در دستان این جنازه‌ها قرار دارد مانند تکه‌هایی از پازل در کنار هم قرار می‌گیرند و محب را به قاتلی سریالی وصل می‌کند.

لینک:
موضوع '[من سایکوپات هستم] اثر «خاتون؛ کاربر انجمن رمان بوک»' در حال تایپ - [من سایکوپات هستم] اثر «خاتون؛ کاربر انجمن رمان بوک»
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,757
46,474
مدال‌ها
7
خاتون عزیزم سلام
رمانت رو خوندم
هنوز اول رمانه و با چن تا پارت قطعا نمیشه نظر خاصی داد، اما قلم خوب و پخته‌ای داری
فقط توی توصیفات نیاز به کار بیشتری دیده میشه
و این‌که یه نکته درباره شروع داستانت
شروع داستان جالب و جذابه و می‌تونه خواننده رو جذب کنه
اما در ادامه که به ثریا و زایمانش می‌رسه، سیر رمان سرعت زیادی می‌گیره به خاطر همین پیشنهاد من اینه که اگه رمانت رو با زایمان ثریا شروع می‌کردی و بعد کم‌کم وارد مقول قاتل و پلیس میشدی این سیر تند از بین می‌رفت
در هر حال برات آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم بدرخشی عزیزم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

خاتون؛

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
70
2,590
مدال‌ها
2
خاتون عزیزم سلام
رمانت رو خوندم
هنوز اول رمانه و با چن تا پارت قطعا نمیشه نظر خاصی داد، اما قلم خوب و پخته‌ای داری
فقط توی توصیفات نیاز به کار بیشتری دیده میشه
و این‌که یه نکته درباره شروع داستانت
شروع داستان جالب و جذابه و می‌تونه خواننده رو جذب کنه
اما در ادامه که به ثریا و زایمانش می‌رسه، سیر رمان سرعت زیادی می‌گیره به خاطر همین پیشنهاد من اینه که اگه رمانت رو با زایمان ثریا شروع می‌کردی و بعد کم‌کم وارد مقول قاتل و پلیس میشدی این سیر تند از بین می‌رفت
در هر حال برات آرزوی موفقیت می‌کنم و امدوارم بدرخشی عزیزم
خیلی ممنون از نظرت و خوشحالم که خوندیش❤
و درمورد سیر تند:
به طور کلی داستان و قتل‌های اصلی در آینده شروع می‌شه و ترجیح دادم از این قتل‌ها سریعتر بگذرم. تنها نکته‌ی مهم این پارت‌ها اینه که در آینده دختر این قاتل وجود دارد و توی داستان هست.
توصیفات رو هم تلاش می‌کنم، بهتر کنم.
و واقعاً خوشحال شدم که خوندی🐻🍯
 
آخرین ویرایش:

RPR"

سطح
4
 
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار انجمن
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
3,575
24,356
مدال‌ها
6
سلام بر خاتون عزیز
رمان شما رو خوندم و خیلی جالب بود واسم و احساس کردم دارم یه سریال رو نگاه میکنم و شما لحظه به لحظه شو داری تعریف میکنی....رمان شما هیجان کافی رو داره و می‌تونه مخاطب رو جذب کنه...
رمان شمارو حتما دنبال میکنم
 
موضوع نویسنده

خاتون؛

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
70
2,590
مدال‌ها
2
سلام بر خاتون عزیز
رمان شما رو خوندم و خیلی جالب بود واسم و احساس کردم دارم یه سریال رو نگاه میکنم و شما لحظه به لحظه شو داری تعریف میکنی....رمان شما هیجان کافی رو داره و می‌تونه مخاطب رو جذب کنه...
رمان شمارو حتما دنبال میکنم
سلام سونیای عزیز، متشکرم که رمان رو خوندی و نظرت رو گفتی❤
 

شکارچی

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,398
2,407
مدال‌ها
3
سلام وقت بخیر
رمان با عنوانی درخشان و ژانری که همیشه مخاطب خاص خودش را دارد،
“من سایکوپات هستم” با جسارت وارد ژانر جنایی-معمایی شده، آن‌هم با روایتی از قتل‌های زنجیره‌ای و پرونده‌ای که گذشته و حال را در هم گره می‌زند.
داستان با چرخاندن یک کارد در بطن پایتخت، مخاطب را پرت می‌کند وسط جنایاتی سریالی که گویی تنها کلید حلش، در گذشته‌ی فراموش‌شده‌ای‌ دفن شده. اما متأسفانه با تمام قدرت ایده، ضعف جدی در اجرا باعث شده این رمان فعلاً در حد یک اسکلت خام باقی بماند. اسکلت جذابی که هنوز بهش گوشت و خون نرسیده.
در واقع با وجود جذابیت سوژه و شروعی که بالقوه می‌توانست نفس‌گیر باشد، ضعف‌هایی در اجرای عناصر پایه‌ی داستان‌نویسی باعث شده‌اند اثر نتواند به پتانسیل کامل خود برسد.
  • ایده‌ی اصلی قوی است. قتل‌هایی با امضای خاص (سَر بُریده و نامه) و ربط آن‌ها به گذشته، بستر مناسبی برای خلق تعلیق و روایت معمایی فراهم می‌کند.
  • شخصیت‌پردازی اولیه تازه است. حضور شخصیتی مانند محب شفیق، سرگرد آگاهی، در مقام راوی یا رهبر پرونده، ظرفیت خلق یک ضدقهرمان یا کارآگاه خاکستری را دارد.
  • صحنه‌های دارای پتانسیل بالا هستند. نویسنده توانایی ساخت موقعیت‌های هیجان‌انگیز را دارد اما در پرداخت دچار شتاب‌زدگی شده.
  • پیچش زمانی و ربط حوادث امروز به گذشته، ابزار روایی جذابیست که جای کار دارد.

اما بی‌پرده بریم سراغ جایی که داستان آسیب می‌بینه:

1. شروع سریع و فاقد عمق
شروع داستان در حد ۲۰ خط و الی انجام شده که برای ژانر جنایی بسیار کم است. ژانر معمایی نیازمند مقدمه‌چینی، فضاسازی و ایجاد بستر روانی برای ورود به تنش است. این شتاب نه تنها مخاطب را درگیر نمی‌کند، بلکه او را گیج و ناتوان از اتصال احساسی به داستان رها می‌کند.
2. عدم فضاسازی
مخاطب برای همراه شدن با رمان باید ببیند، بشنود، بو بکشد و لمس کند. توصیف فضای قتل، حالت چهره‌ها، بوی خون، نور چراغ پلیس، اضطراب یا خونسردی شخصیت‌ها، همگی ابزارهایی هستند برای کشاندن خواننده به صحنه. این عناصر در متن حاضر یا غایب‌اند یا به شکل سرسری از کنارشان گذشته شده است.
3. شخصیت‌پردازی سطحی
شخصیت‌ها تازه‌اند، اما فقط در ظاهر. مخاطب نه با گذشته‌ی آن‌ها آشناست، نه با انگیزه‌ها، نه با تضادهای درونی و نه با تحولاتشان. محب شفیق می‌توانست شخصیتی پیچیده و چندلایه باشد اما فعلاً فقط در حد یک “تابلو شخصیت پلیسی” باقی مانده.
4. فقر توصیف در تمام سطوح
توصیف صحنه، مکان، چهره، حالات درونی، حتی زمان‌بندی رویدادها در رمان ضعیف‌اند. نویسنده بیشتر “می‌گوید” تا “نشان دهد” این باعث می‌شود مخاطب درگیر نشود و بیشتر احساس کند دارد گزارش می‌خواند نه داستان.
توصیف دقیق و کافی، ابزار اصلی نویسنده برای خلق تصویر ذهنی و ایجاد درگیری حسی در مخاطب است.
۵.‌ شتاب بیش از حد در روایت
یکی از مهم‌ترین ایرادات ساختاری رمان، سرعت بسیار زیاد پیش‌برد روایت است. آغاز داستان، در حالی‌که باید بسترساز فضای کلی و زمینه‌ساز تعلیق باشد، تنها در چند خط خلاصه شده است. مخاطب به‌جای آن‌که وارد فضای داستان شود، صرفاً اطلاعاتی سطحی دریافت می‌کند و به سرعت از یک رویداد به رویداد دیگر پرتاب می‌شود.
در حدی که مخاطب احساس می‌کند که تریلر یک فیلم را می‌بیند نه خود فیلم رو. در حالی‌که ژانر جنایی نیاز به نفس گرفتن، فضا ساختن، پیش‌درآمدهای دقیق و کشش تدریجی دارد.
قتل‌ها یکی پس از دیگری اتفاق می‌افتند بدون این‌که بینشان نفسی برای درک، شوک یا تحلیل داده شود. مخاطب نه فرصت فکر کردن دارد، نه فرصت ترسیدن، نه حتی فرصت احساس کردن.
این عجله در روایت، کشش داستانی را از بین می‌برد و مخاطب را از فرصت تجربه‌ی حس تعلیق، ترس یا درگیری ذهنی با ماجراها محروم می‌سازد.
۶.‌ شخصیت‌هایی که خطی‌اند، نه واقعی
شخصیت‌های داستان، به جز شخصیت اصلی، عمدتاً تک‌بعدی، خطی و فاقد ویژگی‌های انسانی و باورپذیر هستند. دیالوگ‌ها سطحی‌اند، انگیزه‌ها شفاف نیستند و خبری از کشمکش‌های درونی یا تضادهای شخصیتی نیست. این مسئله موجب شده مخاطب نتواند با آن‌ها همذات‌پنداری کند یا کنجکاو شناخت بیشترشان شود.
حتی شخصیت محب، با وجود جایگاه مرکزی‌اش، هنوز از نظر روحی و روانی شکافته نشده است. احساسات، ضعف‌ها، زخم‌های شخصی و چالش‌های درونی او نادیده گرفته شده‌اند
نه شخصیت‌های مثبت قوی هستند، نه آنتاگونیست‌ها ملموس.
و شخصیت‌ها نه رشد دارن، نه تغییر، نه چالش‌های شخصی.
۷.‌ سکانس‌های گذرا و کم‌عمق
در طول رمان، صحنه‌های بسیار پرپتانسیلی طراحی شده‌اند: کشف جنازه، یادداشت قاتل، بازجویی‌ها، پیگیری‌های میدانی و غیره. اما این صحنه‌ها صرفاً روایت شده‌اند و به لحاظ اجرا، پرداخت و تصویرسازی، در سطحی ابتدایی باقی مانده‌اند.
هر یک از این سکانس‌ها می‌توانست به نقطه‌ی اوج روایی یا احساسی تبدیل شود، اما به دلیل شتاب روایت و عدم تمرکز کافی، بیشتر به عنوان یک پل گذرا برای رسیدن به اتفاق بعدی به‌کار رفته‌اند.
درست مثل دیدن قاب یک صحنه‌ی سینمایی بدون دیالوگ، بدون نور، بدون صدا. موقعیت ساخته می‌شود ولی از آن بهره‌برداری نمی‌شود. به‌نوعی، متن پر از انفجارهای خاموش است. پتانسیل هست، اما اجرا کم‌رمق و شتاب‌زده است.

“من سایکوپات هستم” اثری است با پتانسیل بالا در ایده، اما اجرای آن در حال حاضر فاقد عمق کافی است. روایت شتاب‌زده، شخصیت‌های کم‌پرداخت، سکانس‌های گذرا و کمبود جدی در توصیف، موانع اصلی تبدیل شدن این اثر به یک رمان ماندگار هستند.

رمان نیازمند بازنویسی در چند بخش کلیدی است:
  • کند کردن سیر وقایع و افزایش تعلیق
  • پرداخت کامل‌تر شخصیت‌ها با تکیه بر کشمکش‌های درونی
  • بازسازی سکانس‌های مهم با تمرکز بر اجرا و توصیف
  • تقویت فضای روانی، حسی و محیطی
در نهایت، این اثر توانایی آن را دارد که به رمانی شاخص در ژانر خود تبدیل شود؛ به شرط آن‌که نویسنده جسارت توقف، بازبینی و عمیق‌تر شدن در اثر خود را داشته باشد.
@خاتون؛
 
بالا پایین