جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {من عاشق یک شیطان شدم} اثر •ستاره حقیقت جو کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ستاره حقیقت جو با نام {من عاشق یک شیطان شدم} اثر •ستاره حقیقت جو کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,628 بازدید, 39 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {من عاشق یک شیطان شدم} اثر •ستاره حقیقت جو کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ستاره حقیقت جو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
InShot_۲۰۲۳۰۸۰۲_۱۲۱۰۲۶۷۱۴.jpg

به نام او
دلنوشته: من عاشق یک شیطان شدم
نویسنده: ستاره حقیقت جو
ژانر: عاشقانه
ناظر: @هونی
مقدمه:
همه‌چیز در یک‌ لحظه‌ی کوتاه اتفاق افتاد و بعد از آن، تمام دنیایم تیره تار و شد.
خانه‌ی گرم و راحتم به جهنمی خوف‌ناک بدل شد.
و بوسه‌های یار... .
امان از عشقی که برایم حکم شکنجه را دارد!
در آخرین طبقه‌ی جهنم، من و پادشاهم در کنار هم با درد رنج و شاید نگرانی...
اما می‌دانید؟ این درد را دوست دارم!
این شکنجه را با جان و دل می‌پذیرم!
من او را با تمام وجود می‌پرستم!
می‌دانید؟ اگر راستش را بخواهید، من عاشق شیطانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

عشق و درد می‌توانند باهم، یک سم کشنده بسازند.
سمّی که تو بعد از نوشیدنش، چاره‌ای جز مرگ نخواهی داشت.
اما می‌دانی، من حاضرم این زهر مهلک را با جان و دل بنوشم و بعد از آن مرگ!
مرگ تنها راه رسیدن من به یار است.
چرا باید پا پس‌ بکشم؟!
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

زبان می‌تواند شمشیری درد‌آور و همچنین سمی باشد.
او می‌تواند حتی نقش یک بمب اتمی را ایفا کند و تنها زمان، مرحم زخم‌هایی‌ست که به‌وسیله زبان به کسی می‌زنیم.
فکرتان را درگیر خرس‌های قهوه‌ای بزرگ و همچنین نامه‌های عذرخواهی متفاوت نکنید.
زخمی که به‌وسیله‌ی زبان خود به شخصی زده‌‌اید، بسیار عفونی‌تر از آن است که بتوانید با یک خرس عروسکی آن را ضدعفونی کنید.
اما این به این معنی نیست که من‌ می‌توانم او را زنده به گور کنم.
من تنها عاشق شدم و تو را شیطان خطاب کردم!
و او مرا وسیله‌ای بی‌ارزش خطاب کرد!
زخم‌ بزرگی‌‌ست!
می‌دانم!
اما این را بدان که زمان، خوب توانست زخم زبانت را درمان کند و حال، من عاشق‌تر از هرروز دیگر درست مقابلت ایستاده‌ام.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

شاید دیوانه‌وار می‌خندم و از ته دل قهقهه‌
می‌زنم؛
اما بدان که روح من، درون من، با تمام وجود درحال فریاد زدن است!
روحم‌ بیمار است!
روحم خسته است و این حس بد در حال دگرگون کردن تمام زندگی‌ام!
عشق؟!
عشق کیلویی چه‌قدر ؟
من در حال زجرکش شدن هستم! عاشق‌ بودن پیش‌کش!
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

من عاشق یک شیطان شدم و کاملاً دیوانه‌وار، خوب بودنش را باور‌ کردم!
می‌دانید؟ عشق در آن‌لحظه حس بسیار شیرینی بود؛ اما حالا
درگیر بیماری‌ای هستم‌ که تنها «مرگ» داروی آن است!
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

می‌دانید... فریب‌ خوردن توسط خود شخص شیطان، کار بسیار ساده‌ای‌ست.
کافی‌ست فقط یک پوزخند بزند و حتی یکی از ابروهایش را به گفته‌ی خودش به عادت قدیمی به‌سمت بالا بفرستد.
قلبت فشرده می‌شود و می‌توانم‌ با صراحت بگویم برای یک‌لحظه، خون در رگ‌هایت یخ می‌زند!
و بعد از آن وارد بهشتی زیبا و پر‌ از گل و بلبل می‌شوی؛
و این قسمت خوب ماجراست!
اما کافی‌ست بفهمد از صمیم قلب دوستش دارید. آن‌وقت است که جهنم واقعی شروع می‌شود.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

داستان زندگی‌ام آن‌قدر طولانی بود
که هیچ‌وقت نتوانستم آن را برای کسی بخوانم.
حوصله سر بر بود!
بی‌فایده بود!
بی‌ارزش بود!
کلیشه‌ای بود!
اما او گوش داد.
لبخند زد و حتی برای دردهایم گریست.
در آغوشم‌ گرفت و بعد از آن، آرام روی موهایم بو*س*ه زد.
تصمیم‌ گرفتم داستان‌نویسی را رها کنم؛
آری این بهترین راه بود!
داستان زندگی من و او، خیلی بزرگ‌تر و گسترده‌تر از یک کتاب داستان بود.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

برای داشتنش خود را به آب و آتش زدم!
دوستش داشتم و
هنوز هم دارم!
اما آتش وجودش، د*اغ‌تر از این حرف‌ها بود!
قول داده بود که مرا نمی‌سوزاند؛ اما بعد‌ها فهمیدم‌ شیطان حتی‌ به کسی که دوستش دارد نیز دروغ می‌گوید.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
78
420
مدال‌ها
2
***

خوب به نظر می‌رسید.
ادعا می‌کرد یک‌ عاشق واقعی بوده و هست.
دوست داشتم‌ خود را در آتشی که می‌گوید آسیبی به من‌ نمی‌زند، بسوزانم!
اصلاً شما بگویید، کسی که ادعا می‌کند به خاطر تقسیم علاقه‌اش بد شده،
لایق دوست داشتن نیست؟!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین