- Mar
- 4,361
- 20,976
- مدالها
- 9
در آخر فرهنگ اصطلاحات روسيه مينويسد: ملودرام در طرح معمولاً درامي رمانتيك و احساساتي است كه در آن آواز و موسيقي همراه يكديگر ميآيند. اما رفتهرفته عنصر موسيقي سيما و چهره اصلي خود را از دست داد و اين اصطلاح اكنون قطعهاي دراماتيك يا نمايشي است كه با حوادث احساساتي و توسل به هيجان عرضه ميگردد و با پاياني شاد خاتمه پيدا ميكند.
در فرهنگ تئاتر، تأليف جان راسل تيلور88 درباره ملودرام چنين آمده است:
در آلمان ملودرام در اصل پاساژي در يك اپرا به شمار ميآيد كه با همراهي موسيقي عرضه ميشود. و در فرانسه پاساژي كه در آن شخصيت حرفي نميزند، درحاليكه موسيقي احساساتش را بيان ميدارد. از اين احساسات ضد و نقيض، تقريباً از 1780 معناي مدرن آن از يك درام گزافهگو كه از تمام امكانات موسيقي، نورپردازي و تدابير صحنه براي تشديد كردن احساس بهرهمند ميشود، سود ميجويد: كلمه ملودرام ابتدا به نظر ميآيد بدين گونه در پاريس به كار گرفته شده كه ژيلبرت دو پيكسره كورت89 محبوبترين نويسنده ملودرام بوده است.
نخستين نمايشنامه او از اين دست، «حكايتي از رمز و راز» در انگلستان به روي صحنه آمد كه تامس هولكرافت90 آن را در 1802 آماده نمايش كرد.
بسياري ديگر از تئاترنويسان موسيقي را بخش مهمي از نمايشنامه دانستند، اما رفتهرفته اين طرز تفكر محو گشت، و تئاترهاي ملي و تودهپسند معمولاً نوع احساساتي نمايش را مورد نظر قرار دادند. طي دوره ويكتوريا ملودرام شادمانه در دو سطح ادامه يافت همانند سرگرمي و تفريحي بومي و تودهپسند و انحرافي رفيع از ملودرام پيشين (گاه با وانمودي از مفهوم و معناي اجتماعي) براي طبقات متوسط. بهرغم دفاع ايروينگ91 (بازيگر انگليسي)، كه در نمايش «زنگها» موفقيت بزرگي به دست آورد، ملودرامها رفتهرفته در قرن نوزده اصطلاحي موهن شد و در قرن بيستم اگرچه ذوق و سليقه طبيعي براي درامهاي قوي ايستادگي ميكند، ميبايد به فرمي ديگر تغيير پيدا كند.
در فرهنگ تئاتر، تأليف جان راسل تيلور88 درباره ملودرام چنين آمده است:
در آلمان ملودرام در اصل پاساژي در يك اپرا به شمار ميآيد كه با همراهي موسيقي عرضه ميشود. و در فرانسه پاساژي كه در آن شخصيت حرفي نميزند، درحاليكه موسيقي احساساتش را بيان ميدارد. از اين احساسات ضد و نقيض، تقريباً از 1780 معناي مدرن آن از يك درام گزافهگو كه از تمام امكانات موسيقي، نورپردازي و تدابير صحنه براي تشديد كردن احساس بهرهمند ميشود، سود ميجويد: كلمه ملودرام ابتدا به نظر ميآيد بدين گونه در پاريس به كار گرفته شده كه ژيلبرت دو پيكسره كورت89 محبوبترين نويسنده ملودرام بوده است.
نخستين نمايشنامه او از اين دست، «حكايتي از رمز و راز» در انگلستان به روي صحنه آمد كه تامس هولكرافت90 آن را در 1802 آماده نمايش كرد.
بسياري ديگر از تئاترنويسان موسيقي را بخش مهمي از نمايشنامه دانستند، اما رفتهرفته اين طرز تفكر محو گشت، و تئاترهاي ملي و تودهپسند معمولاً نوع احساساتي نمايش را مورد نظر قرار دادند. طي دوره ويكتوريا ملودرام شادمانه در دو سطح ادامه يافت همانند سرگرمي و تفريحي بومي و تودهپسند و انحرافي رفيع از ملودرام پيشين (گاه با وانمودي از مفهوم و معناي اجتماعي) براي طبقات متوسط. بهرغم دفاع ايروينگ91 (بازيگر انگليسي)، كه در نمايش «زنگها» موفقيت بزرگي به دست آورد، ملودرامها رفتهرفته در قرن نوزده اصطلاحي موهن شد و در قرن بيستم اگرچه ذوق و سليقه طبيعي براي درامهاي قوي ايستادگي ميكند، ميبايد به فرمي ديگر تغيير پيدا كند.