جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی مونولوگ و دیالوگ

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط TANTO با نام مونولوگ و دیالوگ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,173 بازدید, 32 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع مونولوگ و دیالوگ
نویسنده موضوع TANTO
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Awen

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
دیالوگ :

ژاژ خواهی نیست
کینه نیست
ادبیات است
روشنگر راه داستان است اما خود کمی ابهام دارد
سخن دانسته است
جزیی از یک کتاب بابد تلفی شود
دیالوگ داستان با گفتگو و حتی با دیالوگ فیلم فرق دارد.

دیالوگ حاضر جوابی نیست
البته با سریال های دم دستی هم نسبتی ندارد
دیالوگ نویسی را بیاموزید با تمرین . تمرین و سخت گیری .
و سعی کنید بدنه ذهنتان جواب دیالوگ را بگوید
تکنیک ها را یاد بگیرید
وراجی نکنید
شما بهترین قسمت یک کتاب را با حرفهای پای سبزی پاک کنی پر نمی کنید.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
نقش دیالوگ در داستان

دیالوگ یک کنش است. همانطور که کنش باعث جلو رفتن قصه می شود، دیالوگ هم همین کار را می کند. اگر زمان دیالوگ زمان حال باشد برای عمیق تر کردن داستان استفاده می شود. اگر روند رو به جلو داشته باشد برای طی مسیر داستان و اتصال ایستگاههای داستان کاربرد دارد. این ایستگاهها همان گره یا صحنه و یا فضاهای داستانی هستند.
۱- دیالوگ قسمتی از نثر شریف داستان است. داستان مکتوب، هم شاًن روایت و توصیفات است. باید هم وزن آنها باشد.
۲- تا مجبور نشده اید دیالوگ ننویسید. بجایش از روایت دور و نزدیک و توصیف استفاده کنید.
۳- دیالوگ قسمت ارادی گفتگوست و همراه با تامل و گاهی هاله ای از ابهام است. فراموش نکنیم که سکوتی که شنیده شود نصف رسالت دیالوگ را بر دوش می کشد.
زبان بدن گاهی همراه با دیالوگ است. در دیالوگ، سکوت و زبان بدن( body language) نصف کار دیالوگ نویسی است. وقتی دیالوگ زبان بدن و سکوت ندارد مثل دیالوگ سبزی فروش هاست.
دیالوگ اغلب با سوال شروع می شود و این سوال هرچه مهمتر باشد جواب هم مهم می شود.
گفتگوی فرد با خودش روایت را خراب می کند و دیالوگ محسوب نمی شود.


قدیمی ترین تکنیک های دیالوگ نویسی:

۱- سوال - جواب
مثال
سوال: ما مجبوریم که این کار را بکنیم؟
جواب: راه دیگری نیست.


دیالوگ نویسی حرفه ای:

۲- سوال - جواب با سکوت قابل شنیدن
مثال
سوال: چرا الان اینجاییم؟
جواب: سکوت کرد و سرجایش خشک شد. حرفی نزد یا سکوت کرد یا به سکوتش ادامه داد و استفاده از زبان بدن مثل شانه بالا انداختن یا سر را پایین انداختن و یا ترکیبی از اینها

۳- سوال - سوال
مثال
سوال: چی دوست داری بگی؟
جواب: چی دوست داری بشنوی؟

۴-سوال- کنش که به دو قسمت است کنش بیرونی و کنش ذهنی یا درونی
مثال
سوال: چرا با این لحن با مادرت حرف زدی؟
جواب: مرد بلند شد و سیگارش را آتش زد و دود را به سمت بالا فوت کرد. یادش آمد که پدرش همیشه مادرش را ضعیفه صدا می کرد.
گفت: غیر از این بلد نیستم!
یک مثال دیگر
سوال: چرا در فنجانهای قدیمی که مال جهیزیه ام بود چای خوردی؟ اگر می شکستند چی؟
جواب: مرد عصبانی بود. دلش آرامش می خواست ولی با این حرف زن انگار به باروت خشمش کبریتی کشیده باشند. از جا بلند شد و مثل پدر که عصبانی می شد و همه چیز را می شکست، همه فنجان ها را از روی میز به زمین زد و شکست.
 

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
تئاتر

سیاوش حیدری (antigone) درباره نمایش هم هوایی
اگه بخوایم فرق بین مونولوگ و سولولوگ (حدیث نفس) رو در ادبیات نمایشی مطرح کنیم. بهتره یک تعریفی از مونولوگ که بیش و کم مورد توافق همه ی هنرمندات تئاتر هست بیان کنیم. اساسن مونولوگ همون دیالوگی هست که یک طرف به یک دلیلی حذف شده. حال این دلیل جبر محیط یا خواست نویسنده بوده باشه یا اینکه اون طرف اصلن نابود شده. مثلن مونولوگ شخصی که در قبرستون با یه جسد حرف می زنه. یا مونولوگ قاتلی که در اتاق بازجویی رو به دوربین حرف می زنه. یا مونولوگ کسی که داره با تلفن حرف می زنه. در تمام این موارد طرف دیگر دیالوگ حذف شده و ما تنها یک طرف دیالوگ را می شنومی بنابراین بهش می گوییم " مونولوگ ". اما در سولولوگ یا حدیث نفس بحث فرق می کند. حیدث نفس صحبت های درونی شخصیت نمایش روی صحنه است که ما آن را می شنویم. به عبارتی شاید بشه گفت بلند بلند فکر کردن شخصیت است. مثلن در اتللو شخصیت روگو پس از اینکه برصحنه تنها می شود شروع می کند با خود درباره ی نقشه ی شومی که کشیده حرف زدن. البته واضح و مبرهنه که تنها کسانی که با خودشان حرف می زنند سیاوش و حیدری و سایر دیوانگان هستند اما بر صحنه ی نمایش این حدیث نفس گویی پذیرفته است. حدیث نفس دیگر مدت هاست در درام مدرن جایگاهی ندارد و استفاده ای نمی شود اما این خود دلیل بر منع استفاده از حدیث نفس توسط نویسنده ای نیست. در درام هم هوایی سوالی که از ابتدا و اولین جمله های همسر شهید دوران تا لحظه ی پایانی نمایش در ذهن من بی پاسخ ماند این بود که این سه شخصیت برای چی دارن این حرفارو به ما می زنن. بسیار خب دارن رو به تماشاچیان نمایش صحبت می کنند اما چرا؟ منطق دراماتیک این حرف زدن برای تماشاچی چیست؟ در مثال هایی که زدم هر کدام دلیل برای تک گوییشان داشتند (وب کم، جنازه، فرد پشت خط) اما در اینجا تماشاچیان در حکم چیستند؟ همسر شهید دوران و شهلا جاهد و لیلا اسفندیاری دارند رو به ما چی می گن و ما چرا باید گوش بدیم؟ سوالیست که هرگز جواب داده نمی شود بنابراین نتیجه می گیرم هم هموایی نه مونولوگ که حدیث نفس سه کارکتر است که رو به ما شروع به حرف زدن می کنند. حالا سولولوگ یا مونولوگ نوشتن فی نفسه نمی تونه چیز بد یا خوبی باشه اما اینکه نویسنده یه متن تک گویی بنویسه که بازیگر بدون هیچ دلیلی بیاد روی صحنه برای تماشاچیان اجرا کنه چندان انتخاب جذاب و پیچیده ای برای نمایش نیست.
نقد دیگه ای که نسبت به هم هوایی دارم راجع به بازی هاست. بازی خانم ستاره اسکندری بسیار جذاب، نافذ، گیرا و تأثر برانگیز است.... و دقیقن مشکل من با بازی ایشان همینه! ستاره ی پ اسکندی در روی صحنه با تمام وجودش ظاهر شده تا نگاه تماشاچیان رو مسحور خودش بکنه. این به خودی خود شاید چیز بدی نباشه اما برای این سیاق از اجرا وصله ی ناجوری به حساب میاد. در نقطه ی مقابل بازی ها ما بازی استرلیزه ی سارا بهرامی رو داریم که چقدر به کار نشسته. الهام کردا بدون اینکه هیچ تلاشی برای دیده شدن در نظر مخاطب بکنه یک بازی تأثر گذار از خودش ارائه می ده اما اسکندری آمده تا صحنه از ان خودش باشه. و اتفاقن بسیار هم موفقه. به دوستی گفتم بازی خانم اسکندری بسیار تحسین برانگیزه و من به خاطر همین نمی پسندم. به خصوص نقطه ای که بسیار تو ذوق می زنه صحنه ی نشون دادن قتله که ایشون با بازی سینمایش کاملن سعی در جب توجه مخاطب بکنه. تعریف هایی که از بازی ایشون می شه نشون می ده توی این کار بسیار هم موفق بوده. و البته هیچ شکی در توانایی بازیگری ایشون نیست اما گاهی مقتضیات اجرا بنابر " بازی نکردن " و "دیده نشدن" هست تا بازی کردن و دیده شدن

پ.ن. : تصنیف هایده که تو صحنه ی اعدام شهلا جاد پخش می شه منو بیچاره ام کرد رو صندلیم...
 
بالا پایین