جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

پاکت‌نامه نامه‌هایی به جان آرامم اثر آرام مه‌چهر کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته پاکت‌نامه توسط جاندخت با نام نامه‌هایی به جان آرامم اثر آرام مه‌چهر کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 139 بازدید, 3 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته پاکت‌نامه
نام موضوع نامه‌هایی به جان آرامم اثر آرام مه‌چهر کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع جاندخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط جاندخت
موضوع نویسنده

جاندخت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
15
68
مدال‌ها
2
نویسنده: آرام مه‌چهر

ای من آرام درون،
سلام بر تو که هنوز در سکوت روزهای دشوار، صدای زندگی را می‌شنوی.
سال‌ها گذشت و هنوز در چشمانت نوری هست که خاموش نمی‌شود؛
نوری از جنس ایمان به فردا، از باور دوباره برخاستن.
یادت هست؟ بارها زمین خوردی و هر بار با دلی زخمی و نگاهی بی‌رمق دوباره برخاستی.
آن‌قدر نجیب رنج کشیدی که حتّی درد هم در برابر صبوری‌ات تعظیم کرد.
اکنون که در آینه به خودت نگاه می‌کنی، لبخند بزن…
به برایند تمام شکست‌ها و صعودها،
به انسانی که از دل طوفان گذشت و هنوز لطیف ماند.
دیگر به دنبال کامل بودن نباش؛
بودن، همین که هستی، کافی‌ست.
گاهی بگذار دلت ببارد، بگذار خسته شوی، بگذار خاموش باشی؛
در همین سادگی، معنا پنهان است.
من به تو افتخار می‌کنم؛
به شجاعت ادامه دادن، به نجابت سکوت،
به قلبی که هنوز بلد است روزی نو را باور کند.
پس با مهربانی قدم بردار،
و بدان که جهان، بی‌حضور تو، چیزی کم دارد.
با عشق و روشنایی از سوی خودت، برای خودت، ای جان آرامم.
 
آخرین ویرایش:

STARLET

سطح
4
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
طراح آزمایشی
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,645
17,005
مدال‌ها
10
1000008684 (2).png
عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب پاکت‌نامه]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

جاندخت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
15
68
مدال‌ها
2
درود بر تو، ای مسافر پیچ و خم راه.
این کلمات نه از جوهر، که از جنس همان آه دوردست آینه‌هاست؛ آینه‌ای که هر روز در آن می‌نگری و با خود نمی‌دانی از کدام کوچه آمده‌ای و به کدام منظره می‌روی.
ای رفیق دیرین جان، اگر اکنون خسته‌ای، کوله‌بار را بر زمین بگذار. این دل که در سی*ن*ه‌ات می‌تپد خانه‌ی توست؛ نه کاروان‌سرا و نه میدان جنگ. اگر زخمی برداشته‌ای بدان که هر زخم، داغی است که مهر تجربه بر پیشانی روح می‌زند. قامتت را برای این قامت خمیده‌ی لحظه‌ای، شماتت نکن.
جهان با تمام عظمتش بارها فرو ریخته و دوباره از خاکستر برخاسته است؛ تو که جزئی از این جهان زنده‌ای، چگونه نباید فروریزی و باز بسازی؟
فراموش مکن آن رؤیای ناتمامی که گوشه‌ی دل پنهان کرده‌ای، بذر روزهای نیامده‌ی توست. نگذار غبار روزمرگی، طلوع آن آرزو را به تأخیر بیندازد. تو خورشید خودت هستی؛ حتی در تاریک‌ترین شب‌ها گرمای امید را از وجود خودت دریغ مکن.
و اما عشق. عشق را در کوچکترین‌ها بجوی؛ در نور لرزان صبح، در فنجان چای عصر، در آغوش بی‌دریغ کسانی که بی‌بهانه دوستت دارند. تو نیازی نداری کامل باشی تا دوست داشته شوی؛ تو با تمام نقص‌ها و زیبایی‌های در هم تنیده‌ات، همان منظومه‌ای هستی که باید باشی.
از تمام دیروزها فقط درس‌ها را بردار؛ و از تمام فرداها فقط نور امید را.
بدان که قلب من، همیشه با تو می‌تپد.
با احترام و ستایش از پایداری‌ات،
من امروز یا بهتر بگویم، صدای پنهان درونت.
 
موضوع نویسنده

جاندخت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
15
68
مدال‌ها
2
ای من دوردست
آیا هنوز همان شور کودکی در سی*ن*ه می‌تپد یا غبار سال‌ها سفر بر شانه‌هایت نشسته است؟
شور کودکی انرژی خالص هستی است؛ نیرویی که پیش از آنکه توسط منطق محدودکننده یا ترس‌های اجتماعی تعدیل شود، وجود داشت. این شور، موتور محرک خلاقیت است. اگر احساس می‌کنی این تپش ضعیف شده، باید به منبع آن بازگردی. به یاد بیاور آن زمان که مطالعه‌ی یک کتاب یا کشف یک حقیقت کوچک می‌توانست تمام روزت را روشنایی بخشد.
آیا هنوز آن لبخند نادیده را به دنیا هدیه می‌دهی؟ لبخندی که نیازی به تأیید ندارد، لبخندی که از رضایت درونی سرچشمه می‌گیرد.
آیا جسارت گام برداشتن در ناشناخته‌ها هنوز در چشمانت برق می‌زند؟ آن جسارت، نه بی‌باکی، بلکه پذیرش ریسک منطقی رشد است.
جهان تو ای جان آرام، به کسانی نیاز دارد که نه تنها در مسیرهای هموار، بلکه در مرزهای دانش و تجربه و صداقت قدم بگذارند.
 
بالا پایین