جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

تکمیل شده نامیراییِ صدایت | لیلی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دیالوگ و فن‌فیکشن‌های تکمیل شده توسط VIXEN با نام نامیراییِ صدایت | لیلی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 900 بازدید, 11 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته دیالوگ و فن‌فیکشن‌های تکمیل شده
نام موضوع نامیراییِ صدایت | لیلی
نویسنده موضوع VIXEN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط VIXEN
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
Negar_۲۰۲۲۰۹۰۵_۱۱۲۷۳۹.png
عنوان: نامیراییِ صدایت
نویسنده: لیلی
ژانر: تراژدی

ویراستار: @زهرا سلیمانی
کپیست: VISHAR

- خون زیادی ازت رفته اما خوب میشی.
- رفیقم داره برام اشک می‌ریزه، مگه میشه خوب نشم؟
- کژال! این‌قدر حرف نزن تا برسیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- من فراموش میشم نه؟
- تو چیزیت نمیشه که بخوای فراموش بشی، باز هم هر صبح پا میشی راه می‌افتی بچه‌ها رو کچل می‌کنی.
- هوم؟ سوال پرسیدم رفیق، من هم فراموش میشم؟
- بعد هم مثل همیشه نیمه شب‌ها صدای آوازت توی کوه می‌پیچه و نمی‌ذاره منِ بدبخت چشم روی هم بذارم.
- فراموشم نکن... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- چه‌طور هنوز هم می‌خندی؟ دیوانه شدی؟
- می‌خوای اخم کنم؟ خب این یه کم خنده‌ داره، نیست؟
- تو توی آغوش من داری هلاک میشی، نبضت زیر دستمه و دارم می‌بینم چه‌قدر کمتر شده... .
- ببینم تو شاعری؟
- کژال!
- من دلیل خنده‌ی خودم رو خوب می‌دونم رفیق، همون‌طور که می‌دونم برای چی می‌میرم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- ترکم نکن، ادامه دادن سخت‌تر میشه، اصلاً چرا جلوی اون گلوله رو گرفتی کژال؟ هان؟ اونی که مشتاقِ مرگِ منم، نه تو.
- رفیق! تو به من یه قولی داده بودی.
- من زخمی‌ام، و هر قطره خونی که داره از ما ردی به جا می‌ذاره از قلبِ من می‌چکه نه بدنِ تو.
- هیچ ‌کدوم از ما نمی‌مونه، و اگه خیلی خوش‌شانس باشه یادی ازش خواهد موند. اما این به این معنی نیست که تو هم... تو یه دختر هفت ساله داری، این رو بار ها بهت گفتم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- نترس.
- نمی‌ترسم، ماهی سیاه وقتی رفت توی شکم ماهی‌ خوار نترسید.
- پس می‌تونی تحملش کنی؟
- رفیقی که من رو رسوند نیاز به کمک داره.
- دختر خون تو هنوز تازه‌ست.
- کمکش کن، من خوبم.
- فقط این پارچه رو محکم بگیر و فشار بده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- ولی زندگی ماها هیچ‌وقت تکراری نمیشه، همیشه یه تراژدی برای این‌که آب سرد بریزه روی سرمون وجود داره.
- دندون‌هات قرمز شدن کژال.
- حالا که کار از کار گذشته هم، حق ندارم حرف بزنم؟
- دوست داری درخشش چی رو توی چشم‌هام ببینی؟ وجدان و علاقه‌ی لعنتی رو؟
- نگفتی‌ ها، موافقی باهام؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- بیدار نمی‌شی؟ سپیده زده.
- نخوابیدی نه؟
- نمی‌تونستم این منظره رو از دست بدم، تو که توی خواب غم از صورتت پر کشیده و بامدادی که... میگم کاش میشد به غروب نکشه.
- تو خوب میشی، زخمه‌ی ماندگار من... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- سماور زغالی... .
- جانم رفیق؟
- من پنجاه سالمه، با این‌ حال تو چرا این‌قدر تارهای سفید داری بچه؟
- اِ کجا؟ من‌ که ندیدم.
- نگاه کن صورتت پیر شده.
- قلبم چی؟ فکر می‌کنی اون هم پیر شده نه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- هاوری!
- خوابت نمی‌بره؟ ضعیف شدی ها.
- ضعف؟! می‌دونی ضعف از چی میاد؟
- آره خانوم فیلسوف، ضعف از بی‌بنیگی، درماندگی، گرفتگی عضلـ... .
- ببینم تو دندون‌هات رو دوست نداری نه؟
- خب ضعف، ضعف چیزی جز سازش نیست کژال؛ درضمن برای صورتِ خوشگل من نقشه نکش.
- ضعف سازش نیست، نا امیدیه... هم دست خودته هم نه، هم ممکنه به سازش بکشه، اما ضعف هیچ‌وقت تو رو به اون بالابالاها نمی‌رسونه.
- با این‌حال، فکر نکنم تو ضعیف باشی، تو امیدِ خیلی‌هامونی، می‌دونی دیگه؟
- نترس، نمی‌میرم رفیق.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
- خیلی درد داری؟
- مهم نیست... .
- من نگرانتم، نمی‌فهمی؟
- اگه به فکرمی، فقط من رو تموم کن.
- چی؟
- دیالوگ یه آدم ضعیف بود نه؟
 
بالا پایین