جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

وبتون مانهوا ناگهان یک روز پرنسس شدم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سرای مترجمان کمیک توسط baran-83 با نام ناگهان یک روز پرنسس شدم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 120 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته سرای مترجمان کمیک
نام موضوع ناگهان یک روز پرنسس شدم
نویسنده موضوع baran-83
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط baran-83
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,069
مدال‌ها
2
وضعیت انتشار: پایان یافته
✉️ وضعیت ترجمه: پایان یافته

↩️ آخرین چپتر اضافه شده: 125
⌛️ سال انتشار: 2019
🔑 فرمت: pdf
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,069
مدال‌ها
2

وقتی چشم‌هام رو باز کردم، یه پرنسس شده بودم، اما مثل اینکه تو یه کتاب گیر افتادم! درسته، همیشه دلم میخواست به طرز جادویی وارد دنیای رمان‌هایی که میخونم بشم اما... اما ترجیح میدم کسی باشم که هیچکی کاری به کارش نداشته باشه! آخه بین تمام شخصیت های رمان(که بعضیاشون بطرز شگفت انگیزی الهه خوشبختی و جذابیت یونان باستان بودن) چرا، چرا باید پرنسسی بشم که سرنوشتش مردن به دست پدر خودش، یعنی امپراطوره؟! اگر بخوام زنده بمونم، نباید امپراطور رو قبل از تولد ۱۸ سالگیم ببینم... "از چه زمانی این کثافت تو قلعه من زندگی میکنه؟"

 
بالا پایین