جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

همگانی | نباید می‌خواندیم |

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط اول شخص مفرد با نام | نباید می‌خواندیم | ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 151 بازدید, 6 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع | نباید می‌خواندیم |
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط این آدِر هَند
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6

[ نباید می‌خواندیم ]
همگانی~
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: .AikA.
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
در دنیایی که هیچ‌ک.س مجبور نباشد بیش از چهار ساعت در روز کار کند،
هر فرد شیفته‌ی کنجکاوی علمی می‌تواند این میل خود را کند،
و هر نقاشی می‌تواند بدون گرسنگی کشیدن نقاشی کند، حال نقاشی‌هایش هر کیفیتی که می‌خواهد داشته باشد.
نویسندگان جوان مجبور نخواهند بود با کارهای بازاری مهیج جلب توجه کنند تا به استقلال اقتصادی‌ای برسند که لازمه‌ی [خلق] آثار ماندگار است،
و وقتی هم که سرانجام موعدش برسد، ذوق و توانایی [خلق چنین آثاری] را از دست داده باشند.


برتراند راسل
در ستایش بطالت
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
هر‌چه بگوییم باز هم شادترین لحظه‌ی زندگی انسانِ خوشبخت لحظه‌ای است که به خواب می‌رود،
و بدترین لحظه‌ی زندگی انسانِ بدبخت لحظه‌ی بیداری او است‌.
حسادت هولناکی که در همه‌ی انسان‌ها نهفته است نیز گواه غیر‌مستقیم اما قطعی این واقعیت است که مردم احساس بدبختی می‌کنند، و نتیجتاً چنین هم هستند.


آرتور شوپنهاور
جهان همچون اراده و تصور
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
اندیشه‌های درهم و آشفته هر دم مرا بیشتر در خود فرو می‌کشید، فرسوده می‌کرد.
بسیار خسته بودم. چشم‌هایم را بستم خیال کردم دارد می‌آید.
هنوز می‌توانم دستش را دور گردنم، بوی تنش، صدایش، گرمایش، مهر و محبتش را حس کنم.
همه چیز سر جای خودش است. هیچ چیز دست‌نخورده. فقط کافی است چشمانم را ببندم و در فکر فرو روم.
چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چقدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟


آنا گاوالدا
من او را دوست داشتم
 
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: .AikA.
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
تو مثل لاله‌ی پیش از طلوع دامنه‌ها که سر به صخره گذارد


غریبی و پاکی
تو را ز وحشتِ طوفان، به سی*ن*ه می‌فشرم
عجب سعادت غمناکی


منوچهر آتشی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .AikA.
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
یکی از مسخره‌ترین فرمول‌های روانشناسی جدید این است که می‌گویند:
"علت مِی‌خواری معتادان این‌ست که نمی‌توانند خود را با واقعیات وفق دهند."
و کسی نیست به این‌ها بگوید: "کسی که بتواند خود را با واقعیت‌ها وفق دهد، یک بی‌درد الدنگ بیش نیست."

رومن گاری
خداحافظ گاری کوپر
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .AikA.
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
گاهی دیوانگی‌ام گل می‌کند، می‌خواهم بروم دور خیلی دور، یک‌ جایی که خودم را فراموش بکنم.
فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم. می‌خواهم از خود بگریزم بروم خیلی دور،
مثلاً بروم در سیبریه، در خانه‌های چوبین زیر درخت‌های کاج، آسمان خاکستری، برف، برف انبوه میان موجیک‌ها، بروم زندگانی خودم را از سر بگیرم.
یا، مثلاً بروم به هندوستان، زیر خورشید تابان، جنگل‌های سر به‌ هم کشیده، مابین مردمان عجیب و غریب، یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد، کسی زبان من را نداند.

صادق هدایت
زنده‌‌ بگور
 
بالا پایین